روز ارتباطات و روابط عمومی بر شما مبارک باد
روز ارتباطات و روابط عمومی را به شما استاد ارجمند، فرهیخته گرامی، دانشجو و دانش آموخته عزیز و همه فعالان عرصه ارتباطات و رسانه و روابط عمومی تبریک عرض کرده و آرزوی موفقیت و سربلندی شما را دارم.
روز ارتباطات و روابط عمومی را به شما استاد ارجمند، فرهیخته گرامی، دانشجو و دانش آموخته عزیز و همه فعالان عرصه ارتباطات و رسانه و روابط عمومی تبریک عرض کرده و آرزوی موفقیت و سربلندی شما را دارم.
مجری بی بی سی Andrew Marr در یک برنامه تلویزیونی خطاب به دیوید کامرون که در حال گفت و گو با کریستین امانپور بود گفت: آقای نخست وزیر لطفا خفه شوید. متاسفم برنامه رو به اتمام است.
“I, I…Prime Minister shut up I’m afraid. I’m really, really sorry, we have run out of time.”
برای مشاهده ویدیو از لینک زیر استفاده کنید.
پس از درگذشت پرفسور معتمدنژاد پدر علم ارتباطات ایران مراسمهای یادبودی در شأن ایشان برگزار شد و سخنرانیها و مقالهها و مطالبی در خصوص مقام والای علمی و آکادمیک و شخصیت ایشان انتشار یافت. یکی از یادگارهای انسان در فضای مجازی پست الکترونیک فرد است که پس از فوت، در صورت نامشخص بودن رمز ورودی (Password) ایمیل فرد نیز پس از مدتی از بین میرود.
ایمیل در فضای مجازی علاوه بر اینکه یکی از راههای ارتباطی فرد با سایرین محسوب میشود، واسطی است میان کاربر با سایر درگاههای اینترنتی. از اینرو ایمیل شخصیتهای دانشگاهی نیز دارای ارزش آکادمیک برای دانشگاه و سایر استادان رشته مربوطه و ارزش عاطفی و خانوادگی برای بستگان است. بازیابی و درخواست رمز عبور ایمیل فرد متوفی از سوی سرویسهای ارائهدهنده ایمیل نیز ممکن نیست. (هر چند نمونههای معدودی از ارائه آن توسط حکم دادگاه به خانواده و وراث مشاهده شده است.)
پس از درگذشت پرفسور معتمدنژاد به دلیل اینکه ایشان مدتی در بستر بیماری بودن، ایمیل ایشان با نشانی: ka_motamed@hotmail.com که در تمامی سایتها این ایمیل به عنوان ایمیل رسمی ایشان معرفی شده است و در سایت یونسکو نیز به ثبت رسیده در حالت Deactivate قرار گرفته بود که مدتی پیش از طریق راهها و ترفندهایی این ایمیل بازیابی و به حالت Reactivate درآمد.
مشاهده صفحه تنظیمات ایمیل پرفسور معتمدنژاد در ابعاد بزرگتر
اساتید محترم ارتباطات و یا دوستانی که با خانواده ایشان در تماس هستند از طریق پیام خصوصی یا ایمیل راه ارتباطی را اعلام کنند که اطلاعات ورود به ایمیل ایشان در اختیار خانواده محترم پرفسور معتمدنژاد قرار داده شود و یا به دانشگاه یا مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها ارائه گردد.
شادی و غفران الهی را برای تمامی درگذشتگان از خداوند منان مسئلت دارم.
پاینده باشید
بدون هیچ توضیح؛ پرویز کاظمی وزیر احمدی نژاد:
مسبب تحریمها ایشان است.
احمدینژاد یک واکسینه است که دیگر این میکروب وارد بدنمان نشود.
آقای احمدینژاد اصلا علم، فهم و سواد مدیریت ندارد.
این آدم انسجام فکری ندارد.
مشایی اصلا عرضه ندارد.
آمریکا خیلی از دست احمدینژاد راضی است. اسرائیل هم.
احمدینژاد به وزرا میگفت در جلسات مجمع تشخیص حاضر نشوند.
آقای احمدینژاد اصلا سیستماتیک نیست.
ایشان اصلا گوش شنوا نداشت.
یک موضوع دیگر این بود که احمدینژاد دروغ میگفت.مثلا با من ظهر جلسه داشت و صحبت میکرد و شب در جای دیگری میگفت از صبح
در اصفهان بودم. بعد طوری حرف میزد و توضیح میداد که حتی من هم قانع
میشدم و با خود میگفتم که نکند حتما روز گذشته پیش ایشان بودم.
ما برای احمدینژاد اعتبار داشتیم. در واقع ما را طعمه کرد.
هر سال متفاوتتر شد. همین طوری سیر سقوط را طی کرد و دچار هوای نفس شد.
اتفاقا باج هم میداد.(به اصولگرایان)
نمیدانست در جایگاه یک رئیسجمهور چگونه باید رفتار کند. تعاملات مدیریت را نمیدانست.
آقای کاظمی! با مجموع کارهایی که آقای احمدینژاد کرد، فکر میکنید چرا نظام با ایشان مصالحه میکرد؟ به نظرم اشتباه کرد.
گفتم آقای لاریجانی به مقدسات، به هر کسی که دوست دارید به بزرگان نظام
بگویید نگذارند این آقا رئیسجمهور شود. گفتم اگر این رئیسجمهور شود دیگر
کشور نداریم. آمریکا باید 5 میلیارد دلار خرج میکرد تا کشور ما را به
اینجا برساند.
(مشایی)تعطیل است. روزی که برای ثبت نام رفته بود دیدید چگونه بود؟ منگ و گیج.
شناختی که من از احمدینژاد دارم این است که 100 تا مشایی را درس میدهد و شناختی که از مشایی دارم این است که یک آدم معمولی است.
مدیریت آقای احمدینژاد دیداری و شو بود.
پوپولیستی یعنی همین.
او میخواست خودش را مطرح کند و برایش مهم نبود که در این بین دیگران تخریب شوند.
در زمان احمدینژاد کیلویی کار کردن خیلی مهم بود.
باور من این است که احمدینژاد فقط خودش را میدید. براش انقلاب و امثالهم مهم نبود.
یک اینکه آقای احمدینژاد دروغ میگوید و دو اینکه حریم نگه نمیدارد.
نسبت به مقام معظم رهبری که نکتهای نداشت؟ رفتارهایش پیروی را نشان نمیداد.
نسبت به تذکر مراجع بیتوجه بود.
او یک هنجارشکن بود.
از نیمه دوم 89 خط و ربط احمدینژاد خیلی بد شد. رفتارها، کردارها، تمسخرها، تحقیرها. در مجلس بگویی ممه را لولو برد؟ هر چی از دهانش میآمد، هر جا میشد میگفت.
آقای احمدینژاد مدیریت زمان نمیشناخت.
متن کامل مصاحبه با پرویز کاظمی در ایسنا
سوم ماه می (برابر با 13 اردیبهشت) روز مطبوعات بر اهالی مطبوعات (استادان، روزنامهنگاران، دانشجویان، دانشآموختگان و فعالان حوزه مطبوعات) فرخنده باد.
یکی از مهمترین اصول در هر فعالیت اقتصادی (قانونی و غیر قانونی) که مورد توجه فعالان اقتصادی قرار میگیرد بحث عرضه و تقاضا است که صعود و نزول هر فعالیت اقتصادی معلولی از ارتباط میان این دو عامل است. در بحث تجارت کثیف، یکی از حوزههای فعالیت مواد مخدر است. معضل مواد مخدر در هر کشوری یکی از مسائل مهم جهان امروز است که در هر جامعه بسته به موقعیت جغرافیایی، سابقه استفاده، هزینه و دیگر شرایط (که بحث این نوشته نیست)نوع ماده مخدر متفاوت است.
طبق اعلام رسمی 221 نفر ایرانی در 12 زندان مالزی به جرم حمل ماده مخدر «مت آمفتامین» - در اصطلاح مالایی آن «شابو»، که در ایران به شیشه مشهور است- دربند هستند. با پیگیری اخبار این حوزه در سالهای گذشته شاهد آن بودیم که برای مثال از یک قاچاقچی 81 کیلو شیشه به مقصد مالزی در یک کانتینر کشف و ضبط شد (لینک) و یا پلیس ایران در حمله به یک باند بینالمللی 300 کیلو شیشه را کشف و ضبط کرد و اخبار اینچنینی که همه به یک مقصد ارسال میشود. مالزی! چرا که هزینه کسب شده حاصل از فروش «شابو» در مالزی به صورت میلیاردی است.
در خصوص مذمت این تجارت کثیف مطالب زیادی منتشر شده است که مهمترین آن: دستگیری قاچاقچیان که اکثریت آن را جوانان شامل میشوند، ضربه به شأن و منزلت ایرانیان و دانشجویان در مالزی، برخورد غیر انسانی با قاچاقچیان و اعدام آنان و... که اشاره به آن نیازمند نگارش مقاله مفصلی است.
دولت مالزی نیز برخوردهای را با ایرانیان داشته و دارد که البته حق هم دارد و ایران نیز در مرزهای هوایی کنترل بیشتری را اعمال میکند که خروج مواد مخدر سختتر شود.
کارشناسان، جامعهشناسان، جرمشناسان و افراد متخصص در این حوزه دیدگاههای خود را بیان داشتهاند اما یک سوال از دولت مالزی - که تمامی مشکلات ناشی از مواد مخدر کشور خود را مرتبط با ایرانیان میداند- مخفی مانده است.
در ایران تریاک ماده مخدر اول است که رتبه اول مصرف تریاک جهان را به خود اختصاص داده است؛ چرا که میزان تقاضای این ماده بالا است.(به هر دلیل). خروج ماده مخدر «شابو» یا همان «شیشه» به کشور مالزی نشان چیست؟ چرا قاچاقچیان حاضر به ریسک بالای اعدام نیز میشوند اما این ماده را به مالزی قاچاق میکنند؟ آیا جز این نیست که این ماده مخدر در مالزی به مصرف میرسد؟ حتی با فرض و ادعای اینکه مالزی کشور مقصد نیست و تنها به عنوان کشور واسط و ترانزیت مورد سوء استفاده قرار میگیرد.
اگر ادعا شود که این ماده به مالزی قاچاق شده و سپس به سایر کشورهای منطقه از جمله: سنگاپور، تایلند، برمه و فیلیپین ارسال میشود چرا قاچاقچیان مستقیم این عمل را به کشور نهایی انجام نمیدهند؟
آنچه مسلم است پس از سنگاپور، مالزی گرانتر از کشورهای منطقه محسوب میشود و هزینه تجارت مواد مخدر در کشورهایی چون تایلند و فیلیپین از نطر قاچاقچیان به صرفه و اقتصادی! نیست. هر چند بنا به اعلام رسمی مقداری از این مواد به خارج از مالزی قاچاق میشود که این ادعا تنها به دو کشور سنگاپور و برونئی قابل قبول است.
اگر چه اخباری منتشر میشود که بیانگر دستگیری قاچاقچیان مالایی در استرالیا و نیوزلند است و این موضوع نشان از وجود قاچاقچیانی حرفهای در مالزی است. مالایی تبارانی که خود نیز به همین جرم در سایر کشورها دربند هستند.
سالانه مقدار زیادی «شیشه» در واحد وزنی به مالزی قاچاق میشود. آیا این ماده مصارف دیگری نیز دارد؟ جز این نیست که میزان تقاضا در کشور مالزی هر چه بیشتر باشد عرضه آن نیز افزایش مییابد. بنابراین این حجم بالای ماده مخدر که قسمتی از آن نیز به کشورهای دیگر قاچاق میشود در مالزی به مصرف میرسد و این مساله بیانگر آن است که دولت مالزی علاوه بر مبارزه با قاچاق مواد مخدر بایستی به آموزش و فرهنگسازی و مبارزه با اعتیاد این ماده بپردازد.
وجود مراکز تفریح شبانه، کارگران خارجی در مالزی (کارگران جنسی و سایر کارگران) و نیز جوانان مالایی (در هر سه نژاد مالایی، چینی و هندی) که درگیر اعتیاد هستند از بسترهای افزایش مصرف «شابو» در مالزی است که بازنگری اساسی را از سوی مالزی طلب میکند. از سوی دیگر کنترل و مبارزه با سندیکاهای خلافکاران و قاچاقچیان مالایی نیز میتواند در کاهش میزان عرضه و تقاضا نقش موثری داشته باشد.
در انتهای مطلب «استراتژی مهار چین و جان 329 مسافر هواپیمای MH370» اشاره کردم که لینک خبر در روزنامه mirror به تشخیص کمیته فیلترینگ مسدود است و قول دادم که راهکار مطالعه اینگونه سایتها را بدون استفاده از نرم افزار یا V.P.N با شما درمیان گذارم.
این شیوه برای مطالعه مقاله یا خبر و گزارش سایتهای مسدود شده مفید است. به هر ترتیب شیوه استفاده از این روش در عین سادگی بسیار مفید است و نوع استفاده از این روش به شخص بستگی دارد.
و اما ترفند:
برای مثال درنظر بگیرید که ما قصد داریم صفحه اول سایت روزنامه mirror را به نشانی اینترنتی: http://www.mirror.co.uk مطالعه کنیم و یا لینک مطلبی از روزنامه را داریم مانند این لینک:
http://www.mirror.co.uk/news/world-news/mh370-conspiracy-america-shoot-down-3437540
یا شاید در صفحه فیس بوک روزنامه لس آنجلس تایمز به نشانی اینترنتی: https://www.facebook.com/latimes مطلبی منتشر شده که برای استناد به آن در کار خبری نیاز به کپی از صفحه داریم. امکان استفاده از نرم افزارهای مربوطه و V.P.N را هم نداریم؛ برای این منظور کافی است به تبدیل کنندههای آنلاین (online converter) مراجعه کنیم. تبدیل کنندههایی که تصویر، فایل های اسنادی و سایر فایلهای قابل تبدیل را به فرمتهای دیگر تبدیل میکنند.
در این تبدیل کنندهها امکان تبدیل صفحه html به pdf نیز وجود دارد. بدین صورت که شما لینک html خود را در کادر مورد نظر وارد میکنید و گزینه convert to PDF را کلیک کرده و صفحه مورد نظر به صورت فایل pdf برای شما دانلود میشود. یکی از مناسبترین سایتها که این عمل را انجام میدهد سایت pdfcrowd به نشانی اینترنتی http://pdfcrowd.com است. شما پس از وارد شدن به صفحه مورد اشاره با این صفحه (تصویر صفحه) روبرو میشوید.
در قسمت Address لینک خود را درج کنید و در صورت نیاز به تنظیم فایل pdf دریافتی از بخش options تنظیمات مورد نظر را اعمال کنید و یا به صورت پیشفرض قرار داده و تغییری را انجام ندهید. سپس کلید Enter را زده یا روی convert to PDF کلیک کنید. سایت مورد نظر به لینک شما مراجعه کرده و پس از تبدیل تمامی صفحه آن را به صورت pdf در اختیار شما قرار میدهد و فایل شروع به دانلود روی کامپیوتر میشود.
این ترفند علاوه بر اینکه باعث مشاهده و مطالعه لینک مورد نظر میشود با دریافت صفحه به صورت pdf امکان آرشیو و ذخیره آن نیز امکانپذیر خواهد بود.
برای نمونه میتوانید صفحه فیس بوک روزنامه لس آنجلس تایمز به نشانی اینترنتی: https://www.facebook.com/latimes را در سایت pdfcrowd دانلود و مطالعه فرمایید.
پاینده باشید
سگهای گله که سرشاخ میشوند
گرگان یائسه گستاخ میشوند
کفتارهای پوزه فرو برده در لجن
از غارها بر آمده، سلاخ میشوند
بزغالههای سرکش و نوبرههای رام
آماج خشم دشنه طباخ میشوند
چوپان و نیلبک همه از بین میرود
سگهای گله که سرشاخ میشوند
یکشنبه 24 فروردین با اعلام خبر خاموش شدن جعبه سیاه هواپیمای MH370 مطلبی کوتاه با عنوان: جعبه سیاه هواپیمای MH370 و روسیاهی سه دولت! نوشتم که اشارهای داشتم به سه دولت دخیل و مقصر در ماجرای ناپدید شدن هواپیمای خطوط هوایی مالزی.
دولتی که برای منافع خود دست به هر اقدامی میزند، دولتی که برای حفظ منافع خود از دولت نخست حمایت و آن را یاری میدهد و دولتی که برای حفظ منافع خود بر روی واقعیت سرپوش میگذارد. و جالب اینکه همه برای منافع خود این کار را انجام میدهند و اگر در این بین 239 انسان هم کشته شوند باز حفظ منافع اهمیت دارد نه جان انسانها.
چند روز پیش در حال مطالعه اخبار بودم که در تاریخ 20 آوریل (برابر با 31 فروردین) روزنامه mirror چاپ انگلستان برای نخستین بار خبری را منتشر کرد (لینک خبر)
دارایی ثروت و به طور کلی ثروتمند بودن مذموم نیست و هر فردی ثروت را در حوزهای خاص تعریف میکند. افرادی که از نظر علم و دانش ثروتمندند و دیگرانی که از جنبه اخلاق دارایی کلانی دارند و ثروتمندان حوزه دین. ثروتمندان گفتار و بیان، زیبایی چهره، مردمداری، ادب، خانواده دوستی، صداقت، پاکدامنی و هزاران ثروت دیگر و چه بسیار که تنها ثروت را در دارا بودن حسابهای بانکی کلان و خانه و ویلاهای آنچنانی و کارخانه و شرکت و ماشینهای میلیاردی میدانند.
همه این ثروتها در جای خود مفید و صاحبان آن درخور تحصین. اما چگونگی کسب این ثروت و چگونگی مصرف آن است که در نمودار ارزشهای انسانی مهم و البته در حال فراموشی است. اینکه برای کسب ثروت پا بر روی انسانیت، اخلاق و دین گذاشت این ثروت، ثروتی واقعی نیست. اینکه ثروت را در کجا و در چه راهی صرف کرد از اهمیتی خاصی برخوردار است.
اینکه فرد ثروت مالی خود را از طریق: دزدی، خیانت، رشوه، فروش مواد مخدر، کلاهبرداری و شیوههای اینچنینی به دست آورد و در مسیر ضد انسانی، ضد اخلاقی و ضد دینی صرف کند؛ شیوه کسب آن و صرف آن بسیار ناپسند است. اما کسب مال و ثروت از طریق فعالیتهای اقتصادی مفید و کاربردی باعث رشد فرد، خانواده و در نهایت جامعه میشود.
حجتالاسلام علیرضا پناهیان در سخنانی که اگر صحت داشته باشد عنوان کرده:
بچه حزباللهی باید پولدار باشد. اگر پول ندارید، عرضه ندارید! باید عرضه داشته باشید! (لینک)
حاج آقا مسئلتون!
اینکه جنابعالی پولدار شدن را مختص حزبالهیها دانستهاید بماند چرا که خداوند حتی به آدم کشان و جانیان و دشمنان دین و قرآن و مخالفان خود خداوند هم روزی میدهد و خدا رو شکر که ما خدا نیستیم که اگر بودیم دخل همه آمده بود.
و بماند اینکه خود را در این دایره قرار دادهاید و دیگرانی که مانند شما فکر نمیکنند را خارج از حوزه حزبالهی.(دوستان حوزه ارتباطات بحث تحلیل گفتمان را به خوبی میدانند.)
اینکه پول و ثروت داریم یا نداریم بحثی اقتصادی است و در حوزه تخصص اقتصاددانان. پول نتیجه فعالیت اقتصادی است؛ در کجای اقتصاد کنونی ما فعالیت اقتصادی رشد داشته که بتوان در آن زمینه سرمایهگذاری کرد؟ سرمایهگذاری نیاز به سرمایه دارد؛ جوان فوق لیسانس و دکترای این مملکت پس از تحصیلات خود چه سرمایه اقتصادی دارد که بتواند آن را از طریق اصولی افزایش دهد؟ بسیار خب! سرمایه ندارد به شغلی ورود کند.
کدام شغل؟ در کجا؟ با چه میزان درآمد ماهانه و چه میزان خرج ماهانه؟
به کشورهای غربی اشاره نمیکنم(چون از دیدگاه برخی آنها همه حرامخور، ربا خور، تنپرور، جاسوس و استعمارگر هستند!) بهتر است به همین کشور مالزی بپردازیم که پیش از انقلاب کشورشان هزینه خرید ملک برای سفارتخانه را نداشتند و ملک سفارت هدیهای بود به دولت مالزی.
در این کشور اسلامی اگر شما در یک روز مثلا مبلغ 50 هزار رینگیت مالزی به حساب خود واریز کنید فردا پلیس جلوی در خانه شما حضور دارد. سوال: این پولی که دیروز به حساب خود واریز کردید از کجا آوردید؟
جواب: کار کردم
سوال: کار شما چیست؟
جواب: کارمند فلان اداره، شرکت، موسسه و غیره هستم
کارمندی که در ماه مبلغ معینی درآمد دارد کسب مبلغ بالایی در روز نشانی از دزدی، رشوه، پولشویی و تجارت کثیف است. مگر اینکه قانون مشخص کند برای مثال فروشندگان اتومبیل یا مشاوران املاک و مستغلات و شغلهای اینچنینی که ورود و خروج پول در شغل آنها تا حدی مشخص است.
در کجای این مملکت اسلامی واریز پول به صورت میلیونی و میلیاردی مستلزم سوال است که از کجا آوردی؟ دانشجویی که تا چند سال پیش در یکی از شهرستانهای ایران بوده و در زمان دانشجویی در تهران در خوابگاه زندگی میکرده و اکنون به یمن ارتباط با افراد از ما بهتران! دارای شغل کارمندی شده؛ چگونه است طی مدت 5 سال در یکی از بهترین نقاط تهران صاحب آپارتمان شده؟
کار کرده؟ با حقوق کارمندی ماهی 600 هزار تومان؟ به نظر شما ایشان عرضه داشته؟
حاج آقا میشود لطف کنید برای ما که درک و شعور نداریم تعریف کنید: عرضه یعنی چه؟ چگونه میتوان پولدار شد؟ با مدرک تخصصی فوق لیسانس و دکترا در کجا میتوان شغل یافت؟ هیات علمی دانشگاهی که با نامه و سفارش فلان مدیر حذب نیرو میکند جایی برای سایرین هست؟
حاج آقا اطلاع دارید یافتن شغل شرافتمندانه با حداقل حقوق تبدیل به آرزوی بسیاری از جوانان شده؟ تا بحال دیده یا شنیدهاید فرزند یکی از مدیران درجه دوم و سوم این مملکت در بر در دنبال کار بگردد؟
حاج آقا اطلاع دارید چه تعداد از جوانان این مملکت برای یافتن شغل در دریایهای استرالیا غرق شدند؟ چه تعداد نخبگانی که پس از رفتارهای کوتهبین و ناامیدی از داشتن یک زندگی متوسط مهاجرت کردند؟
اگر عرضه برای کسب مال و ثروت به معنای زیرپا گذاشتن چیزهایی است که به آن اعتقاد داریم، ما بیعرضهایم.
اگر عرضه داشتن به معنای حرامخوری است، ما بیعرضهایم.
اگر عرضه به مفهوم نادیده گرفتن حق و ناحق است، ما بیعرضهایم.
اما....
اگر عرضه به معنای فعالیت اقتصادی مفید و شغل و افزایش سطح زندگی است؛ بفرمایید چگونه و کجا؟
طی 8 سال اقتصاد این مملکت به فنا رفت حالا دم از بیعرضه بودن ما میزنید؟ همان بهتر که این عرضهها را شهرام جزایریها و بابک زنجانیها و خاوریها داشتند.
جملات پایانی بدون شرح:
حضرت عیسیبن مریم (ع) فرمود: در مال سه ضرر نهفته است اول آنکه از غیر حلال کسب شود.
گفته شد: اگر از حلال بدست آید چه ضرری دارد؟ فرمود: اینکه در غیر حق مصرف شود.
گفته شد: اگر کسی در حق مصرف کند چه زیانی دارد؟ فرمود: حفظ و اصلاح آن صاحبش را از خدا غافل میکند.
مهاتما گاندی: هفت چیز بسیار خطرناک است:
1) ثروت، بدون زحمت
2) لذت، بدون وجدان
3) دانش، بدون شخصیت
4) تجارت، بدون اخلاق
5) علم، بدون انسانیت
6) عبادت، بدون ایثار
7) سیاست، بدون شرافت
و مانند همیشه سخنی از مولانا:
این سرا و باغ تو،زندان توست ملک و مال تو بلای جان توست
هیچ انسان عاقل، نیمه عاقل و حتی احمقی در مقام انتخاب خوشبختی و بدبختی؛ به طور یقین بدبختی را انتخاب نمیکند. اما وقتی هر روز به اخبار سیاسی نیمنگاهی کنید متوجه میشوید که افرادی که ادعای ایمان دارند (فقط ادعا) نه تنها بدبختی را انتخاب نکردهاند بلکه بدبختترین بدبختی را گزینه اول خود دانسته و آن را با اشتیاق انتخاب کردهاند.
اما چگونه؟
به حدیث زیر توجه کنید:
رسول
اکرم (ص) : بدبخت ترین مردم کسی است که آخرت خویش را به دنیایش بفروشد و
بدبخت تر از او کسی است که آخرت خود را به خاطر دنیای دیگران از دست بدهد.
نهج الفصاحه صفحه 7
بله معدود افرادی با ادعای دین و ایمان و اخلاق برای دنیای دیگران دروغ میگویند، فریب میدهند و ریا میکنند و توهین. فحاشی و غیبت، پردهدری و اعمال خلاف اخلاق و چه جالب که همه به نام حمایت از دین است!
سخن آخر خطاب به این بدبختترینها اینکه سعدی میگوید:
گفتم ای خواجه گر تو بدبختی
مردم نیکبخت را چه گناه