مسابقه بخور بخور؛ کی بود کی بود؟ من نبودم اون یکی بود
در دوران دبستان هنگام 12 تا 22 بهمن هر روز مراسمی با عنوان «زنگ انقلاب» برگزار می شد که یکی از قسمت های آن مسابقه بود. مسابقه ماست خوری! چند دانش آموز انتخاب می شدند و با دستهای بسته سر در کاسه ای ماست فرو می بردند و با اعلام شروع مسابقه دانش آموزان ماست ندیده با هم مسابقه می دادند و هر که زودتر کاسه ماست را تمام می کرد برنده بود و ماستی شدن صورت و ادامه ماجرا.
چند سال بعد هم «محمود شهریاری» مسابقه ای تلویزیونی برگزار می کرد که در بخشی از آن به جای ماست؛ کیک خامه ای می گذاشتند و تماشاچی ها هم با دست زدن می خواندند: بخور بخوووووووووووور یالا بخور!
یک شوخی هم به این صورت بود که به صورت ناگهانی به فردی «پس گردنی» زده می شد و پس از آن می گفتند: «کی بود کی بود؟ من نبودم دستم بود تقصیر آستینم بود»
چند سالی هست که مسابقه بخور بخور چهره دیگری به خود گرفته. دیگر احتیاجی به بستن دستها نیست؛ اتفاقا باید دستها به شدت باز باشد. در این مسابقه جز خودشان و اطرافیان نزدیک کسی برای آنها دست نخواهد زد و صد البته بانکی که در آن حساب دارند! پس از پایان مسابقه هم چشم ها را باید شست، با اسید هم باید شست که؛ شتر دیدی؟ ندیدی!
دیگر به جای ماست و کیک خامه ای می توان اینها رو خورد:
زمین خواری
جنگل خواری
دریاخواری
کوه خواری
رود خواری
جزیره خواری
مرتع خواری
کویر خواری
و عجب بخور بخوری شده. عزیز دل برادر! کمینه برای آینده هم چیزکی بگذارید باشد. با این روند همه چیز خواری تا چند سال آینده باید واردات زیست بوم داشته باشیم. به جای این همه «خواری»! کمی هوا خوری کنید، البته این عزیزان آن را برای مردم گذاشتند که بنزین دارد و سرب و کلکسیون ذرات که جایزه این هوا خوری کادویی است به نام «سرطان». خودشان هم برای هواخوری رهسپار اروپا و آمریکای شمالی و به خصوص جنوبی اش! می شوند.
و چه مسابقه ای؛ که پس از خوردن این همه مال و حق خوری، شوخی دیگری آغاز می شود: «کی بود؟ کی بود؟»
و جواب آن: من نبودم، اون یکی بود.