استراتژی مهار چین و جان 329 مسافر هواپیمای MH370
یکشنبه 24 فروردین با اعلام خبر خاموش شدن جعبه سیاه هواپیمای MH370 مطلبی کوتاه با عنوان: جعبه سیاه هواپیمای MH370 و روسیاهی سه دولت! نوشتم که اشارهای داشتم به سه دولت دخیل و مقصر در ماجرای ناپدید شدن هواپیمای خطوط هوایی مالزی.
دولتی که برای منافع خود دست به هر اقدامی میزند، دولتی که برای حفظ منافع خود از دولت نخست حمایت و آن را یاری میدهد و دولتی که برای حفظ منافع خود بر روی واقعیت سرپوش میگذارد. و جالب اینکه همه برای منافع خود این کار را انجام میدهند و اگر در این بین 239 انسان هم کشته شوند باز حفظ منافع اهمیت دارد نه جان انسانها.
چند روز پیش در حال مطالعه اخبار بودم که در تاریخ 20 آوریل (برابر با 31 فروردین) روزنامه mirror چاپ انگلستان برای نخستین بار خبری را منتشر کرد (لینک خبر)
افرادی که در حوزه استراتژیک منطقه آسیای جنوب شرقی مطالعاتی دارند آگاه هستند که آمریکا اهمیت خاصی برای این منطقه به دلیل همجواری با چین قائل است (حوزههای نظامی، اقتصادی و ارتباطات چین با روسیه)؛ بنابراین احتمالهایی مانند: وجود محمولهای در هواپیما به مقصد چین که برای آمریکا و اسرائیل از درجه اهمیت خاصی برخوردار بوده و سرنگونی این هواپیما به هر قیمتی در دستور کار بوده است.
ارتباط خلبان با انور ابراهیم، خودکشی خلبان، تماس یک زن با هویت جعلی با خلبان، وجود دو ایرانی در هواپیما و احتمال عملیات تروریستی، فساد اخلاقی کمک خلبان، فرود هواپیما در قندهار، جستجوی بی نتیجه دهها فروند هواپیما و ناو و احتمالهای اینچنینی تنها سرمایهگذاری برای خرید زمان بود و اطلاعات فریب و بمباران اطلاعاتی که هدفی جز منحرف کردن مسیر حقیقت نداشت.
سفر اوباما رئیس جمهوری آمریکا نیز که پس از تعطیلی دولت آمریکا به تاخیر افتاد اکنون زمان مناسبی برای حل مسائل منطقه و به طور کلی استراتژی مهار چین است چرا که چین در حال تقویت و نوسازی ارتش خلق چین و افزایش بودجه نظامی خویش است و آمریکا نیز جابجایی و تثبیت قدرتهای نظامی در این منطقه جغرافیایی است و تقویت پایگاههای نظامی در مالزی، سنگاپور، فیلیپین و تایلند و حتی اجاره پایگاه «کام ران» در ویتنام را که مدتی در اختیار روسها بوده است در دستور کار آنها است.
در سال 1997 مجله فورچون در شماره 500 خود مقالهای را با عنوان : ” آنچه چین می داند و ما نمی دانیم : مطالعه موردی برای استراتژی مهار ” به قلم رابرت کاگان منتشر کرد. کاگان مینویسد:
آمریکایی ها در پی آن هستند که چیزی شبیه تغییراتی که درعرصه داخلی و سیاست خارجی اتحاد جماهیر شوروی در اواخر دهه ۱۹۸۰ و در چارچوب استراتژی آمریکایی ها موسوم به ”استراتژی ادغام از طریق مهار و فشار برای تغییر ” صورت گرفت را در قبال چین هم عملی کنند.
در سال 2011 نیز هیلاری کیلینتون در مجله سیاست خارجی، یادداشت کوتاهی تحت عنوان ، “قرن آمریکای اقیانوس آرام” منتشر کرد و به صراحت می نویسد : اگرما در۱۰ سال آینده خواهان حفظ موقعیت رهبری خود و تضمین منافع و پیشبرد ارزش هایمان هستیم باید هوشمندانه و نظام مند زمان و انرژی خود را سرمایه گذاری کنیم از این رو یکی از مهم ترین وظایف سیاستمداران آمریکایی در دهه آینده افزایش سرمایه گذاری قابل ملاحظه دیپلماتیک، اقتصادی، و راهبردی در منطقه آسیا و اقیانوس آرام خواهد بود.
توماس جی کریستنسن که با مقامات و تحلیلگران نظامی و سیاسی چین گفتگو میکرد عقیده دارد:“رهبران چین نگران آن هستند که در ایفای نقش خود به عنوان گالیور منطقه در سرزمین لیلی پوت ها یعنی آسیای جنوب شرقی دست وپایشان با طناب و میخ هایی که آمریکا در اختیار رهبران کشورهای منطقه قرار می دهد بسته شود”.
حمایت آمریکا از «برسیه» در انتخابات مالزی و کمک مالی مستقیم به مخالفان دولت، دولت مالزی را نیز در تنگناهای سیاسی قرار داده و همسویی با آمریکا برای حل ادعای تقلب در انتخابات و سایر مشکلات سیاسی، دولت را ناچار به همراهی و همیاری با آمریکا کرده است.
در نهایت اینکه مهار چین در دستور کار آمریکا است و اگر مسائلی که منجر به تقویت چین و کاهش ضریب نفوذ آمریکا در منطقه شود مسلما آمریکا با آن برخورد خواهد کرد حتی اگر هواپیمایی باشد که حامل محمولهای متعلق به آمریکا برای انتقال به چین باشد.
اما در این بین گویا جان 239 مسافر جزء منافع هیچ کشوری نبوده.
ای دریغا ای دریغا ای دریغ
کانچنان ماهی نهان شد زیر میغ
توضیح: لینک روزنامه mirror به لطف کمیته فیلترینگ! مسدود است. برای مطالعه اینگونه سایتها ترفندی را در پست بعد اشاره میکنم که بدون احتیاج به نرم افزار و یا V.P.N بتوان مطالب را مشاهده و مطالعه فرمایید.