اگر دیروز... اما امروز...
اگر دیروز عدهای عقیده داشتند که رئیس جمهور را خدا تعیین میکند (لینک)؛ اما امروز عقیده دارند رئیس جمهور همتای بنی امیه است. (لینک)
اگر دیروز فردی عملی انجام میداد که میگفتند که نشان از مردمی بودن و شخصیت والای! انسانی اوست؛ اما امروز اگر فرد دیگری همان عمل را انجام دهد میگویند: نشان از ریاکاری و مردمفریبی است.
اگر دیروز عدهای عقیده داشتند که پولی که میدهند نظر کرده امام زمان است و نباید با پولهای دیگر مخلوط شود؛ اما امروز میگویند من پول مردم را به خودشان دادهام ولی اینها ماندهاند و نمیتوانند پولش را تامین کنند.
اگر دیروز فردی عقیده داشت که یک قصاب شرافتمند در نزدیکی ما زندگی میکند که از همه مشکلات مردم باخبر است و از وی هم اطلاعات مهم اقتصادی را میگیرم؛ اما امروز عقیده دارد خودم شخصا با خیلیها مرتبط هستم. مردم از دولت ناراحت هستند.
اگر دیروز داماد فردی عقیده داشت که تفاوت پزشک عمومی و متخصص تنها دو کتاب است؛ امروز پدر زن همین آقا در تدارک راه اندازی دانشگاهی است که برای کارشناسی ارشد و دکترا دانشجو بگیرد.
اگر دیروز عدهای 3000 فرد بی صلاحیت بدون دارا بودن شرایط را وارد دانشگاه برای دوره دکترا کردند؛ امروز عقیده دارند رشد علمی ایران نتیجه فعالیتهای آنان است.
اگر دیروز روزنامهای به دلیلی توقیف میشد، عدهای عقیده داشتند پایگاه دشمن! و کانون توطئه تعطیل شده است؛ اما امروز اگر روزنامهای به همان دلیل توقیف شود میگویند رسانه صدای مظلومین جهان را توقیف کردهاند.
اگر دیروز فردی در انظار عمومی عمل خلاف عفتی انجام میداد، میگفتند این عمل نتیجه توطئه فرهنگی دشمن و رسانههای بیگانه است که اخلاق ما هدف قرار داده؛ اما اگر امروز همان فرد همان عمل را انجام دهد، میگویند حقوقدانان! مقصر هستند.
اگر دیروز عدهای عقیده داشتند که: روشنفکران، به اندازه ی بزغاله هم نمی فهمند؛ اما امروز اگر به نمایندهای که به NPT میگوید MPT بگویند بیسواد، عقیده دارند فحاشی بزرگ قرن صورت گرفته است.
اگر دیروز فردی عقیده داشت که: امروزه دیگر نمی توان با دین جهان را اداره نمود و دوران حکومت دین بر جهان به پایان رسیده است؛ اما امروز همانان عقیده دارند بیدینها امور مملکت را در دست گرفتهاند و فریاد وامصیبتا سر میدهند.
و هزاران اگر دیروز و اما امروز...، برای فردا و پس فرداها چه خواهند گفت به قید حیات در انتظار مینشینیم.
عطار چه خوش گفت:در ریای خود منافق پیشه ای
در نفاق خود ز حد بگذشته ای
و درود بر مولانا که گفت:
آن منافق با موافق در نماز
از پی استیزه آید نی نیاز