چهارچوب یا چارچوب
دوست عزیز و هم دانشگاهی خوبم احسان بیگی در ایمیلی گفته بود واژه چهارچوب که در پست پیشین نوشتهام صحیح نیست و چارچوب درست است.
پیش از آنکه بررسی کنیم املای صحیح یک کلمه چیست بایستی اطلاع داشته باشیم کلمه مورد نظر یک واژه است با دو نحوه نگارش یا دو واژه است با ریشههای متفاوت. زبان نظامی از نشانههای قراردادی است برای ارتباطات انسانی و هر ابزاری که این وظیفه را کاملتر ایفا کند به نظر میرسد بهتر باشد.
برای اینکه املای صحیح یک کلمه را بیابیم بایستی به شواهد موجود و تعداد کثرت استفاده؛ املایی که رواج بیشتری دارد را بر املایی که کمتر استعمال شده انتخاب کنیم. بایستی توجه داشت که امکان دارد دو واژه با دو املای متفاوت وجود داشته باشد که استفاده یکی از آنها دلیل اشتباه بودن واژه دیگر نیست مانند کلمه «چهارچوب» و «چارچوب» یا «خشنود» و «خوشنود». اما گاهی املای دو کلمه بر اساس ریشه آن است و ملاک صحت کثرت یا قلت استفاده نیست مانند کلمه «مذبور» و «مزبور». مزبور اسم مفعول از ریشه «زبر» و «ذبر» اسم مفعول«مذبور» است که ریشه املایی متفاوت و ریشه معنایی مترادف یکدیگر هستند. پس اگر املای یک کلمه از یک ریشه معنایی باشند استفاده از مشتقات آن نیز مانعی نداشته و صحیح است و املایی مانع صحت و برتری املای دیگر نمیشود و صحت املایی نفی صحت املای دیگر نمیکند.
از سوی دیگر اگر بخواهیم املایی را بر املای دیگر ترجیح و برتری دهیم استفاده از واژههایی که ریشه در ادبیات فارسی دارند بر کلمههای صرف عربی مناسبتر است. بنابراین استفاده از کلمه «مذبور» بر «مزبور» که ریشه عربی دارد مناسب است.
در بررسی «چهارچوب» و «چارچوب» لغت نامه دهخدا برای چهارچوب توضیحات زیر را نگاشته است:
چهارچوب . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب )قطعاتی از چوب که بیش از 3 و
کمتر از پنج باشد. چهار قطعه ٔ چوب که معمولاً تراشیده شده و به زوایای قائمه بهم متصل شده باشد و چهار جانب چیزی را فراگیرد.
- چهارچوب
در ؛ قطعات چوب چهارگانه ٔ اطراف در که دو به دو موازی و مساوی است و شکل مستطیلی سازد و دو لنگه در (در درهای دولتی ) و در یک لتی داخل آن حرکت کند و باز و بسته شود. حاشیه ٔ چوبین در. دریواس . رجوع به چارچوب شود.
- در
چهارچوب
چیزی
گفتگو کردن ؛ در محدوده ٔ آن سخن گفتن و گفتگو کردن درباره ٔ چیزی آن سان که از حدود آن تجاوز نکند، مانند در
چهارچوب قانون صحبت میکنیم ، در چهارچوب قانون بایستی قضاوت کرد. در چهارچوب علم گفتگو باید کرد.
- در
چهارچوب
قرار دادن
و در چهارچوب افکندن ؛ مجازاً
به معنی محدود کردن و برای چیزی حد و حدودی قرار دادن است .
و در خصوص چارچوب نوشته است:
چارچوب . (اِ مرکب ) هر چهارچوب دروازه یعنی هر دو چوب بالائین و فرودین و هر دو چوب بازوی در. (آنندراج ). چارچوب در. چارچوبه . حاشیه ٔ
چوبین در که دو مصراع یا لت [ ت ِ ] در یک لته در آن جای گیرد. دریواس . (برهان ). || چهار قطعه چوبی که در حاشیه ٔ چیزی قرار دهند. (ناظم الاطباء).
- چارچوب عکس ؛ قاب عکس .
|| مجازاً
به معنی چارستون بدن آمده است :
پیش از این کاین چارچوب جسم چون مهرم بسوخت
سقف نه گردون ز آه عاشقان پردود بود.
همچنین برای واژه چار نوشته است:
چار. (عدد، ص ، اِ) مخفف «چهار» که به عربی «اربعة» گویند. (برهان ). رجوع به «چهار» شود :
دقیقی چار خصلت برگزیده ست
به گیتی در ز خوبی ها و زشتی .
و
چار کس را داد مردی یک درم
هر یکی افتاده از شهری بهم
حال با توجه به لغتنامه دهخدا و شیوهنامههای نگارش مختلف دوستان لطف کرده نظر خود را هم اعلام کنند.
نکته اخلاقی این پست:
خداوند توفیق بیشتر عنایت کند به این دوستان فیلترینگ!! که برای استفاده از سایت لغتنامه دهخدا ما را میفرستند برویم خارجه و آی-پی عوض کنیم که چشممان به این لغت نامه بیافتند.
چشمها را باید شست جور دیگر باید دید
آری باید شست با اسید هم باید شست
حالا اگه از چهارچوب بگذرم مطمئنا از می باشد نمی گذرم که بلکل غطل است!
:-)