اثر پروانهای و دو اپیزود ایرانی
در پست قبل با عنوان: اثر پروانهای در 50 سال آینده ایران به معرفی کوتاه این اثر و نظریه آشوب اشاره کردم. در این پست دو اپیزود از این اثر را برای شما بازگو میکنم. شکیبا باشید و تا انتها مطالعه کنید.
اپیزود اول- دلار 1000 تومان- اسامی تخیلی است
نادر که تمایل زیادی برای تحصیلات در مقطع دکترا داشت پس از چند سال کار و پسانداز و با کمک و همیاری مالی برادر و پدرش با همسر خود به چیزلند میرود و با عشق و علاقه با تحصیل در مقطع دکترا میپردازد. طی سه سال با کمک استادان به نام دانشگاهی که در آن تحصیل میکرد مقالات ارزشمندی را در نشریات علمی جهان منتشر کرد و نام وی به عنوان یکی از صاحبنظران رشته خود در دنیا مطرح شد.
در این مدت نادر و همسرش صاحب فرزندی شدند که نا او را پارسا گذاشتند. پس از پایان تحصیلات به رغم درخواست دانشگاه چیزلند برای تدریس و تحقیق با مزایای مناسب او راهی ایران شد. در یکی از دانشگاههای تهران وارد هیات علمی دانشگاه شد. پس از چند سال دانشگاه در کوی استادان به وی خانهای داد.
پارسا نیز بزرگ و بزرگتر میشد و با بچههای سایر استادان در محل سکونت خود وارد مدرسه شد و پس از پایان تحصیلات بورسیه دانشگاه کشور فلانلند شد.
همزمان با تحصیل نادر دوست وی احمد در فیلیلند به تحصیل در رشته دندانپزشکی پرداخت و سپس برای تخصص به قوریلند رفت. وی در آن کشور اقامت گزید و زندگی آبرومندی یافت.
اپیزود دوم- دلار 3000 تومان- اسامی تخیلی است
نادر که با امید دست یافتن به زندگی موفق خود عازم چیزلند شده بود با گران شدن دلار و عدم پرداخت هزینهها و مشکلاتی که پیش آمده بود به ناچار تحصیلات را نیمه تمام گذاشت و به کشور بازگشت. افسردگی و یأس او را فرا گرفت اما با این حال به دنبال کار گشت. مدتی بیکار بود تا اینکه در شرکتی، هم سطح یک دیپلمه مشغول به کار شد. او قید تحصیل را هم زد چرا که سنش بالا رفته بود و هزینههای کمرشکن زندگی اجازه مطالعه و تحصیل را از او گرفته بود.
پس از چند سال با پس اندازی اندک و وام بانکی آپارتمان کوچکی در حاشیه تهران خرید. قسط بانکی و درآمد کم، او را ناچار به یافتن شغل دوم کرد. پارسا را کمتر میدید و با همسرش نیز به دلیل مسایل اقتصادی مشکل پیدا کرده بود.شبی در راه بازگشت به منزل در اتوبان، اتومبیل حامل وی و چند مسافر تصادف شدیدی میکند و نادر جان میسپارد. همسر وی به ناچار شغل کم ارزشی اختیار میکند و تا دیر وقت مشغول به کار میشود. پارسا افت شدید تحصیلی پیدا کرده و با ترک تحصیل در یک مکانیکی مشغول شاگردی میشود. حاشیهنشینی و مشکلات و معضلاتش دامن پارسا را هم میگیرد و ادامه داستان...
راستی احمد نیز از فیلیلند باز گشته بود و هنوز یک دیپلمه بود که در دانشگاه خیلی خیلی آزاد لیسانسی میگیرد و در نهایت به فروش موبایل مشغول میشود.
به راستی وقتی با مرگ پروانهای (در فیلم اثر پروانهای به کارگردانی اریک برس جی مکی گروبر) زبان انگلیسی از بین میرود. هشت سال! اینگونه مدیریت جهان! چه تاثیری بر ما و نسلهای آینده ما خواهد داشت؟
هر که او بنهاد ناخوش سنتی
سوی او نفرین رود هرساعتی