گفتمان ارتباطات

و پدر ارتباط برقرار کرد، گندم خورد

گفتمان ارتباطات

و پدر ارتباط برقرار کرد، گندم خورد

به نام خداوندی که قلم و آنچه می‌نگارد را حرمت بخشید

در این فضا سعی بر آن دارم در حوزه ارتباطات و شاخه‌های مرتبط آن
و گاهی
نوشته های شخصی مطالبی را بنویسم و منابعی را ارائه دهم.

* استفاده از مطالب با نام افراد دیگر پسندیده نیست!

پیوندهای روزانه

۶۱ مطلب با موضوع «نوشته‌های شخصی» ثبت شده است

عرضه و تقاضای«شیشه» در مالزی؛ خوب؟ بد؟ زشت؟

جمعه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۲۵ ق.ظ

یکی از مهمترین اصول در هر فعالیت اقتصادی (قانونی و غیر قانونی) که مورد توجه فعالان اقتصادی قرار می‌گیرد بحث عرضه و تقاضا است که صعود و نزول هر فعالیت اقتصادی معلولی از ارتباط میان این دو عامل است. در بحث تجارت کثیف، یکی از حوزه‌های فعالیت مواد مخدر است. معضل مواد مخدر در هر کشوری یکی از مسائل مهم جهان امروز است که در هر جامعه بسته به موقعیت جغرافیایی، سابقه استفاده، هزینه و دیگر شرایط (که بحث این نوشته نیست)نوع ماده مخدر متفاوت است.

طبق اعلام رسمی 221 نفر ایرانی در 12 زندان مالزی به جرم حمل ماده مخدر «مت آمفتامین» - در اصطلاح مالایی آن «شابو»، که در ایران به شیشه مشهور است- دربند هستند. با پیگیری اخبار این حوزه در سالهای گذشته شاهد آن بودیم که برای مثال از یک قاچاقچی 81 کیلو شیشه به مقصد مالزی در یک کانتینر کشف و ضبط شد (لینک) و یا پلیس ایران در حمله به یک باند بین‌المللی 300 کیلو شیشه را کشف و ضبط کرد و اخبار اینچنینی که همه به یک مقصد ارسال می‌شود. مالزی! چرا که هزینه کسب شده حاصل از فروش «شابو» در مالزی به صورت میلیاردی است.

در خصوص مذمت این تجارت کثیف مطالب زیادی منتشر شده است که مهمترین آن: دستگیری قاچاقچیان که اکثریت آن را جوانان شامل می‌شوند، ضربه به شأن و منزلت ایرانیان و دانشجویان در مالزی، برخورد غیر انسانی با قاچاقچیان و اعدام آنان و... که اشاره به آن نیازمند نگارش مقاله مفصلی است.

دولت مالزی نیز برخوردهای را با ایرانیان داشته و دارد که البته حق هم دارد و ایران نیز در مرزهای هوایی کنترل بیشتری را اعمال می‌کند که خروج مواد مخدر سخت‌تر شود.

کارشناسان، جامعه‌شناسان، جرم‌شناسان و افراد متخصص در این حوزه دیدگاههای خود را بیان داشته‌اند اما یک سوال از دولت مالزی - که تمامی مشکلات ناشی از مواد مخدر کشور خود را مرتبط با ایرانیان می‌داند- مخفی مانده است.

در ایران تریاک ماده مخدر اول است که رتبه اول مصرف تریاک جهان را به خود اختصاص داده است؛ چرا که میزان تقاضای این ماده بالا است.(به هر دلیل). خروج ماده مخدر «شابو» یا همان «شیشه» به کشور مالزی نشان چیست؟ چرا قاچاقچیان حاضر به ریسک بالای اعدام نیز می‌شوند اما این ماده را به مالزی قاچاق می‌کنند؟ آیا جز این نیست که این ماده مخدر در مالزی به مصرف می‌رسد؟ حتی با فرض و ادعای اینکه مالزی کشور مقصد نیست و تنها به عنوان کشور واسط و ترانزیت مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد.

اگر ادعا شود که این ماده به مالزی قاچاق شده و سپس به سایر کشورهای منطقه از جمله: سنگاپور، تایلند، برمه و فیلیپین ارسال می‌شود چرا قاچاقچیان مستقیم این عمل را به کشور نهایی انجام نمی‌دهند؟

آنچه مسلم است پس از سنگاپور، مالزی گرانتر از کشورهای منطقه محسوب می‌شود و هزینه تجارت مواد مخدر در کشورهایی چون تایلند و فیلیپین از نطر قاچاقچیان به صرفه و اقتصادی! نیست. هر چند بنا به اعلام رسمی مقداری از این مواد به خارج از مالزی قاچاق می‌شود که این ادعا تنها به دو کشور سنگاپور و برونئی قابل قبول است.

اگر چه اخباری منتشر می‌شود که بیانگر دستگیری قاچاقچیان مالایی در استرالیا و نیوزلند است و این موضوع نشان از وجود قاچاقچیانی حرفه‌ای در مالزی است. مالایی تبارانی که خود نیز به همین جرم در سایر کشورها دربند هستند.

سالانه مقدار زیادی «شیشه» در واحد وزنی به مالزی قاچاق می‌شود. آیا این ماده مصارف دیگری نیز دارد؟ جز این نیست که میزان تقاضا در کشور مالزی هر چه بیشتر باشد عرضه آن نیز افزایش می‌یابد. بنابراین این حجم بالای ماده مخدر که قسمتی از آن نیز به کشورهای دیگر قاچاق می‌شود در مالزی به مصرف می‌رسد و این مساله بیانگر آن است که دولت مالزی علاوه بر مبارزه با قاچاق مواد مخدر بایستی به آموزش و فرهنگ‌سازی و مبارزه با اعتیاد این ماده بپردازد.

وجود مراکز تفریح شبانه،  کارگران خارجی در مالزی (کارگران جنسی و سایر کارگران) و نیز جوانان مالایی (در هر سه نژاد مالایی، چینی و هندی) که درگیر اعتیاد هستند از بسترهای افزایش مصرف «شابو» در مالزی است که بازنگری اساسی را از سوی مالزی طلب می‌کند. از سوی دیگر کنترل و مبارزه با سندیکاهای خلافکاران و قاچاقچیان مالایی نیز می‌تواند در کاهش میزان عرضه و تقاضا نقش موثری داشته باشد.


سگهای گله که سرشاخ می‌شوند

سه شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۶:۴۳ ب.ظ
در این چند روز اخیر این شعر (درج شده در ستون «الو سلام» در روزنامه سلام سال 1376) چه مصداق عینی پیدا کرده!

سگهای گله که سرشاخ می‌شوند

گرگان یائسه گستاخ می‌شوند

کفتارهای پوزه فرو برده در لجن

از غارها بر آمده، سلاخ می‌شوند

بزغاله‌های سرکش و نوبره‌های رام

آماج خشم دشنه طباخ می‌شوند

چوپان و نی‌لبک همه از بین می‌رود

سگهای گله که سرشاخ می‌شوند


18 بهمن 1391 مطلبی نوشتم با عنوان: «این وسط عباس کیه؟» که بار دیگه بهش اشاره می‌کنم.
به راستی با این بی‌اخلاقی‌های سیاسی این وسط کی سلاخی میشه و گوشت قربونی هنوز عباسه؟

با سپاس از یادآوری و ویرایش شعر توسط دوست عزیزم محمدرضا

استراتژی مهار چین و جان 329 مسافر هواپیمای MH370

دوشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۵:۰۵ ب.ظ

یکشنبه 24 فروردین با اعلام خبر خاموش شدن جعبه سیاه هواپیمای MH370 مطلبی کوتاه با عنوان: جعبه سیاه هواپیمای MH370 و روسیاهی سه دولت! نوشتم که اشاره‌ای داشتم به سه دولت دخیل و مقصر در ماجرای ناپدید شدن هواپیمای خطوط هوایی مالزی.

دولتی که برای منافع خود دست به هر اقدامی می‌زند، دولتی که برای حفظ منافع خود از دولت نخست حمایت و آن را یاری می‌دهد و دولتی که برای حفظ منافع خود بر روی واقعیت سرپوش می‌گذارد. و جالب اینکه همه برای منافع خود این کار را انجام می‌دهند و اگر در این بین 239 انسان هم کشته شوند باز حفظ منافع اهمیت دارد نه جان انسانها.

چند روز پیش در حال مطالعه اخبار بودم که در تاریخ 20 آوریل (برابر با 31 فروردین) روزنامه mirror چاپ انگلستان برای نخستین بار خبری را منتشر کرد (لینک خبر)






در این خبر «جان چاکمن» مدیر عامل سابق یک کمپانی نفتی مهم کانادا اعلام کرده است که هواپیمای MH370 عمدا یا سهوا توسط نیروی دریایی آمریکا سرنگون شده باشد و اکنون این کشور در حال سرپوش گذاشتن بر این اقدام خرابکارانه است. وی همچنین گفته: اکنون می‌توان بقایای آن را در اعماق 6.5 کیلومتری اقیانوس پیدا کرد اما از آنجا که رسیدن به این عمق تقریبا غیرممکن است، آمریکا از عدم امکان پیدا کردن بقایای هواپیما حتی در صورت شناسایی محل سقوط آن، اطمینان خاطر دارد. (متن خبر به صورت PDF)
افرادی که در حوزه استراتژیک منطقه آسیای جنوب شرقی مطالعاتی دارند آگاه هستند که آمریکا اهمیت خاصی برای این منطقه به دلیل همجواری با چین قائل است (حوزه‌های نظامی، اقتصادی و ارتباطات چین با روسیه)؛ بنابراین احتمال‌هایی مانند: وجود محموله‌ای در هواپیما به مقصد چین که برای آمریکا و اسرائیل از درجه اهمیت خاصی برخوردار بوده و سرنگونی این هواپیما به هر قیمتی در دستور کار بوده است.
ارتباط خلبان با انور ابراهیم، خودکشی خلبان، تماس یک زن با هویت جعلی با خلبان، وجود دو ایرانی در هواپیما و احتمال عملیات تروریستی، فساد اخلاقی کمک خلبان، فرود هواپیما در قندهار، جستجوی بی نتیجه دهها فروند هواپیما و ناو و احتمالهای اینچنینی تنها سرمایه‌گذاری برای خرید زمان بود و اطلاعات فریب و بمباران اطلاعاتی که هدفی جز منحرف کردن مسیر حقیقت نداشت.

سفر اوباما رئیس جمهوری آمریکا نیز که پس از تعطیلی دولت آمریکا به تاخیر افتاد اکنون زمان مناسبی برای حل مسائل منطقه و به طور کلی استراتژی مهار چین است چرا که چین در حال تقویت و نوسازی ارتش خلق چین و افزایش بودجه نظامی خویش است و آمریکا نیز جابجایی و تثبیت قدرت‌های نظامی در این منطقه جغرافیایی است و تقویت پایگاههای نظامی در مالزی، سنگاپور، فیلیپین و تایلند و حتی اجاره پایگاه «کام ران» در ویتنام را که مدتی در اختیار روس‌ها بوده است در دستور کار آنها است.

در سال 1997 مجله فورچون در شماره 500 خود مقاله‌ای را با عنوان : ” آنچه چین می داند و ما نمی دانیم : مطالعه موردی برای استراتژی مهار ” به قلم رابرت کاگان منتشر کرد. کاگان می‌نویسد:
 آمریکایی ها در پی آن هستند که چیزی شبیه تغییراتی که درعرصه داخلی و سیاست خارجی اتحاد جماهیر شوروی در اواخر دهه ۱۹۸۰  و در چارچوب استراتژی آمریکایی ها موسوم به  ”استراتژی ادغام از طریق مهار و فشار برای تغییر ” صورت گرفت را در قبال چین هم عملی کنند.
در سال 2011 نیز هیلاری کیلینتون در مجله سیاست خارجی، یادداشت کوتاهی تحت عنوان ، “قرن آمریکای اقیانوس آرام” منتشر کرد و به صراحت  می نویسد : اگرما در۱۰ سال آینده خواهان حفظ موقعیت رهبری خود و تضمین منافع و پیشبرد ارزش هایمان هستیم  باید هوشمندانه و نظام مند زمان و انرژی خود را سرمایه گذاری کنیم از این رو یکی از مهم ترین وظایف سیاستمداران  آمریکایی در دهه آینده افزایش سرمایه گذاری قابل ملاحظه  دیپلماتیک، اقتصادی، و راهبردی در منطقه آسیا و اقیانوس آرام خواهد بود.
توماس جی کریستنسن که با مقامات و تحلیلگران نظامی و سیاسی چین گفتگو می‌کرد عقیده دارد:“رهبران چین نگران آن هستند که در ایفای نقش خود به عنوان گالیور منطقه در سرزمین لیلی پوت ها یعنی آسیای جنوب شرقی دست وپایشان با طناب و میخ هایی که آمریکا در اختیار رهبران کشورهای منطقه  قرار می دهد بسته شود”.


حمایت آمریکا از «برسیه» در انتخابات مالزی و کمک مالی مستقیم به مخالفان دولت، دولت مالزی را نیز در تنگناهای سیاسی قرار داده و همسویی با آمریکا برای حل ادعای تقلب در انتخابات و سایر مشکلات سیاسی، دولت را ناچار به همراهی و همیاری با آمریکا کرده است.
در نهایت اینکه مهار چین در دستور کار آمریکا است و اگر مسائلی که منجر به تقویت چین و کاهش ضریب نفوذ آمریکا در منطقه شود مسلما آمریکا با آن برخورد خواهد کرد حتی اگر هواپیمایی باشد که حامل محموله‌ای متعلق به آمریکا برای انتقال به چین باشد.

اما در این بین گویا جان 239 مسافر جزء منافع هیچ کشوری نبوده.
ای دریغا ای دریغا ای دریغ
کانچنان ماهی نهان شد زیر میغ

توضیح: لینک روزنامه mirror  به لطف کمیته فیلترینگ! مسدود است. برای مطالعه اینگونه سایتها ترفندی را در پست بعد اشاره می‌کنم که بدون احتیاج به نرم افزار و یا V.P.N بتوان مطالب را مشاهده و مطالعه فرمایید.

ما بی‌عرضه‌ایم!

پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۰۳ ب.ظ

دارایی ثروت و به طور کلی ثروتمند بودن مذموم نیست و هر فردی ثروت را در حوزه‌ای خاص تعریف می‌کند. افرادی که از نظر علم و دانش ثروتمندند و دیگرانی که از جنبه اخلاق دارایی کلانی دارند و ثروتمندان حوزه دین. ثروتمندان گفتار و بیان، زیبایی چهره، مردم‌داری، ادب، خانواده دوستی، صداقت، پاکدامنی و هزاران ثروت دیگر و چه بسیار که تنها ثروت را در دارا بودن حسابهای بانکی کلان و خانه و ویلاهای آنچنانی و کارخانه و شرکت و ماشین‌های میلیاردی می‌دانند.

همه این ثروت‌ها در جای خود مفید و صاحبان آن درخور تحصین. اما چگونگی کسب این ثروت و چگونگی مصرف آن است که در نمودار ارزش‌های انسانی مهم و البته در حال فراموشی است. اینکه برای کسب ثروت پا بر روی انسانیت، اخلاق و دین گذاشت این ثروت، ثروتی واقعی نیست. اینکه ثروت را در کجا و در چه راهی صرف کرد از اهمیتی خاصی برخوردار است.

اینکه فرد ثروت مالی خود را از طریق: دزدی، خیانت، رشوه، فروش مواد مخدر، کلاهبرداری و شیوه‌های اینچنینی به دست آورد و در مسیر ضد انسانی، ضد اخلاقی و ضد دینی صرف کند؛ شیوه کسب آن و صرف آن بسیار ناپسند است. اما کسب مال و ثروت از طریق فعالیت‌های اقتصادی مفید و کاربردی باعث رشد فرد، خانواده و در نهایت جامعه می‌شود.

حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان در سخنانی که اگر صحت داشته باشد عنوان کرده:

بچه حزب‌اللهی باید پولدار باشد. اگر پول ندارید، عرضه ندارید! باید عرضه داشته باشید! (لینک)

حاج آقا مسئلتون!

اینکه جنابعالی پولدار شدن را مختص حزب‌الهی‌ها دانسته‌اید بماند چرا که خداوند حتی به آدم کشان و جانیان و دشمنان دین و قرآن و مخالفان خود خداوند هم روزی می‌دهد و خدا رو شکر که ما خدا نیستیم که اگر بودیم دخل همه آمده بود.

و بماند اینکه خود را در این دایره قرار داده‌اید و دیگرانی که مانند شما فکر نمی‌کنند را خارج از حوزه حزب‌الهی.(دوستان حوزه ارتباطات بحث تحلیل گفتمان را به خوبی می‌دانند.)

اینکه پول و ثروت داریم یا نداریم بحثی اقتصادی است و در حوزه تخصص اقتصاددانان. پول نتیجه فعالیت اقتصادی است؛ در کجای اقتصاد کنونی ما فعالیت اقتصادی رشد داشته که بتوان در آن زمینه سرمایه‌گذاری کرد؟ سرمایه‌گذاری نیاز به سرمایه دارد؛ جوان فوق لیسانس و دکترای این مملکت پس از تحصیلات خود چه سرمایه اقتصادی دارد که بتواند آن را از طریق اصولی افزایش دهد؟ بسیار خب! سرمایه ندارد به شغلی ورود کند.

کدام شغل؟ در کجا؟ با چه میزان درآمد ماهانه و چه میزان خرج ماهانه؟

به کشورهای غربی اشاره نمی‌کنم(چون از دیدگاه برخی آنها همه حرام‌خور، ربا خور، تن‌پرور، جاسوس و استعمارگر هستند!) بهتر است به همین کشور مالزی بپردازیم که پیش از انقلاب کشورشان هزینه خرید ملک برای سفارتخانه را نداشتند و ملک سفارت هدیه‌ای بود به دولت مالزی.

در این کشور اسلامی اگر شما در یک روز مثلا مبلغ 50 هزار رینگیت مالزی به حساب خود واریز کنید فردا پلیس جلوی در خانه شما حضور دارد. سوال: این پولی که دیروز به حساب خود واریز کردید از کجا آوردید؟

جواب: کار کردم

سوال: کار شما چیست؟

جواب: کارمند فلان اداره، شرکت، موسسه و غیره هستم

کارمندی که در ماه مبلغ معینی درآمد دارد کسب مبلغ بالایی در روز نشانی از دزدی، رشوه، پولشویی و تجارت کثیف است. مگر اینکه قانون مشخص کند برای مثال فروشندگان اتومبیل یا مشاوران املاک و مستغلات و شغل‌های اینچنینی که ورود و خروج پول در شغل آنها تا حدی مشخص است.

در کجای این مملکت اسلامی واریز پول به صورت میلیونی و میلیاردی مستلزم سوال است که از کجا آوردی؟ دانشجویی که تا چند سال پیش در یکی از شهرستانهای ایران بوده و در زمان دانشجویی در تهران در خوابگاه زندگی می‌کرده و اکنون به یمن ارتباط با افراد از ما بهتران! دارای شغل کارمندی شده؛ چگونه است طی مدت 5 سال در یکی از بهترین نقاط تهران صاحب آپارتمان شده؟

کار کرده؟ با حقوق کارمندی ماهی 600 هزار تومان؟ به نظر شما ایشان عرضه داشته؟

حاج آقا می‌شود لطف کنید برای ما که درک و شعور نداریم تعریف کنید: عرضه یعنی چه؟ چگونه می‌توان پولدار شد؟ با مدرک تخصصی فوق لیسانس و دکترا در کجا می‌توان شغل یافت؟ هیات علمی دانشگاهی که با نامه و سفارش فلان مدیر حذب نیرو می‌کند جایی برای سایرین هست؟

حاج آقا اطلاع دارید یافتن شغل شرافتمندانه با حداقل حقوق تبدیل به آرزوی بسیاری از جوانان شده؟ تا بحال دیده یا شنیده‌اید فرزند یکی از مدیران درجه دوم و سوم این مملکت در بر در دنبال کار بگردد؟

حاج آقا اطلاع دارید چه تعداد از جوانان این مملکت برای یافتن شغل در دریای‌های استرالیا غرق شدند؟ چه تعداد نخبگانی که پس از رفتارهای کوته‌بین و ناامیدی از داشتن یک زندگی متوسط مهاجرت کردند؟

اگر عرضه برای کسب مال و ثروت به معنای زیرپا گذاشتن چیزهایی است که به آن اعتقاد داریم، ما بی‌عرضه‌ایم.

اگر عرضه داشتن به معنای حرام‌خوری است، ما بی‌عرضه‌ایم.

اگر عرضه به مفهوم نادیده گرفتن حق و ناحق است، ما بی‌عرضه‌ایم.

اما....

اگر عرضه به معنای فعالیت اقتصادی مفید و شغل و افزایش سطح زندگی است؛ بفرمایید چگونه و کجا؟

طی 8 سال اقتصاد این مملکت به فنا رفت حالا دم از بی‌عرضه بودن ما می‌زنید؟ همان بهتر که این عرضه‌ها را شهرام جزایری‌ها و بابک زنجانی‌ها و خاوری‌ها داشتند.

جملات پایانی بدون شرح:

حضرت عیسی‌بن مریم (ع) فرمود: در مال سه ضرر نهفته است اول آنکه از غیر حلال کسب شود.

گفته شد: اگر از حلال بدست آید چه ضرری دارد؟ فرمود: اینکه در غیر حق مصرف شود.

گفته شد: اگر کسی در حق مصرف کند چه زیانی دارد؟ فرمود: حفظ و اصلاح آن صاحبش را از خدا غافل می‌کند.


مهاتما گاندی: هفت چیز بسیار خطرناک است:

1) ثروت، بدون زحمت

2) لذت، بدون وجدان

3) دانش، بدون شخصیت

4) تجارت، بدون اخلاق

5) علم، بدون انسانیت

6) عبادت، بدون ایثار

7) سیاست، بدون شرافت


و مانند همیشه سخنی از مولانا:
این سرا و باغ تو،زندان توست   ملک و مال تو بلای جان توست

بدبخت‌ترین انسانهایی که ادعای ایمان دارند

چهارشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۳۷ ب.ظ

هیچ انسان عاقل، نیمه عاقل و حتی احمقی در مقام انتخاب خوشبختی و بدبختی؛ به طور یقین بدبختی را انتخاب نمی‌کند. اما وقتی هر روز به اخبار سیاسی نیم‌نگاهی کنید متوجه می‌شوید که افرادی که ادعای ایمان دارند (فقط ادعا) نه تنها بدبختی را انتخاب نکرده‌اند بلکه بدبخت‌ترین بدبختی را گزینه اول خود دانسته و آن را با اشتیاق انتخاب کرده‌اند.

اما چگونه؟

به حدیث زیر توجه کنید:

رسول اکرم (ص) : بدبخت ترین مردم کسی است که آخرت خویش را به دنیایش بفروشد و بدبخت تر از او کسی است که آخرت خود را به خاطر دنیای دیگران از دست بدهد. نهج الفصاحه صفحه 7


بله معدود افرادی با ادعای دین و ایمان و اخلاق برای دنیای دیگران دروغ می‌گویند، فریب می‌دهند و ریا می‌کنند و توهین. فحاشی و غیبت، پرده‌دری و اعمال خلاف اخلاق و چه جالب که همه به نام حمایت از دین است!

سخن آخر خطاب به این بدبخت‌ترین‌ها اینکه سعدی می‌گوید:


گفتم ای خواجه گر تو بدبختی
مردم نیکبخت را چه گناه


«خود متخصص انگاری» در ایران

شنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۳، ۰۴:۳۶ ب.ظ

تکنولوژی با تمام مزایای که برای پیشرفت و آسایش زندگی بشر دارد هزینه‌ای را از ما گرفته و آن چیزی نیست جز «آرامش». تکنولوژی برای رفاه و آسایش ابزاری را در اختیار ما قرار می‌دهد که ناآگاهی از شیوه صحیح آن و دوری از فرهنگ استفاده از تکنولوژی هزینه‌های دیگری را بر ما متحمل می‌کند. تنبلی، تکبر، غرور، حسادت و بسیاری موارد دیگر و در نهایت «خود متخصص انگاری»!

متاسفانه و شاید کلمه مناسب‌تر آن بدبختانه در ایران کنونی ما هستند تعداد بیشماری که به واسطه ابزار؛ متخصص آن رشته هستند و به یمن بمباران اطلاعاتی رسانه‌ها و تعداد بیشمار رشته‌های گوناگون این تخصص روزانه و بلکه در مدت چند ساعت شما را به یکی از متخصصین و شاید صاحب‌نظران تبدیل کند.

افرادی که (به صورت پیش‌فرض The default) روزنامه‌نگار هستند، چرا که دارای وبلاگی بوده و این وبلاگ سند روزنامه‌نگاری آنهاست و در دوران راهنمایی هم خوب انشاء می‌نوشتند!

با خواندن کتاب «دانشنامه سیاسی» داریوش آشوری خود را صاحب‌نظر در حوزه علوم سیاسی و روابط بین‌الملل می‌دانند و با چند بار تماشای برنامه «معرفت» دکتر دینانی یکی از فیلسوفان شرق می‌شوند! البته دانستن چند نام فیلسوف غربی نیز کم شایانی می‌کند که اهمیت جایگاه خود را بالاتر ببرند.

فردای تماشای برنامه 90 بدون استثنا همگی منتقد فوتبال و ورزش می‌شوند. در حوزه سلامت نیز چون از کودکی به آنها «دکتر» گفته‌اند در ذات پزشکان متخصصی هستند که تفاوتشان با پزشکان تحصیلکرده در نداشتن مطب است.

سیاست که جزئی از خون و پوست ماست، در اقتصاد کلان، خرد و بین‌الملل صاحب نظر نباشیم، کارشناس هستیم. و با خواندن چند سایت خبری منبع اخبار ایران و جهانیم.

با خواندن کتابی از صادق هدایت یک روزه روشنفکر می‌شویم و اگر هم وقت ندارید و یا حوصله؛ اگر گذرتان به پاریس و قبرستان پر-لاشز افتاد تنها یک عکس کنار قبر صادق هدایت بگیرید کافی است که در زمره روشنفکران قرار داشته باشید.

با خرید یک لپ‌تاپ؛ اینترنت و سیستم عامل خوارکمان است و با نرم افزار «هویج» یه هکر جهانی هستیم! و امنیت سایبری را اصلا ما به جهان ارائه کردیم.

در حوزه عکاسی و فیلم‌برداری هم که دوربین‌های خوبی وجود دارد که همه ما را تشویق به شرکت در مسابقات نشنال جئوگرافیک می‌کند اما وقتمان پر است.( خدا شاهده.....)

با نصب نرم افزار Endnote متخصص مقاله های ISI می‌شویم و با SPSS حرفی در آمار داریم. با فتوشاپ هم یک طراح حرفه‌ای هستیم. البته با نرم‌افزارهای طراحی سایت هم سایت خودمان و دوستانمان را طراحی می‌کنیم.

مشکلات نرم‌فزاری و سخت افزاری موبایل و کامپیوتر و سایر وسایل الکترونیک را در کمتر از ساعتی حل و فصل می‌کنیم.

در حوزه مسایل هسته‌ای گفته‌ها و سخنان ما در و گهری است که باید بیاند و تند تند جمع کنند که خدای نکرده حرفهایمان شهید نشود.

در مسایل: فرهنگ، هنر، آلودگی هوا، ترافیک، خودرو، مبارزه با مواد مخدر، هوا فضا، فیزیک، شیمی، ادبیات، تاریخ، جامعه‌شناسی، روانشناسی، علوم ارتباطات و رسانه، حقوق، معارف، سد سازی، علوم غریبه، تحولات جهان، کلیه مسایل تئوریک، احزاب، خانه‌داری، آشپزی، کیهان‌شناسی و تمام حوزه‌هایی که انسان نیازمند به متخصصین است همه را یکجا ما داریم.


اما اینکه چرا وضعیت اقتصاد، فرهنگ، سیاست، احزاب، جرم و فساد در جامعه، آمار ازدواج و طلاق، رشد بیکاری، کاهش آستانه تحمل افراد، وضعیت سلامت، افسردگی، مهاجرت از ایران و غیره و غیره در این سطح نابسامان است و اینکه حوصله خواندن یک مطلب بلند را نداریم و عادتمان شده «توئیت» کردن، بیشترین کشته را در حوادث رانندگی جهان دارا هستیم، مقاله‌های علمی ما شده کپی پیست و رتبه اول مصرف تریاک جهان داریم حتما و حتما کار، کار دشمن است و بس. و کار، کار جاسوسان آمریکا و مزدوران آفریقا است.

جان کلام این نوشته در شعری از مولانا:


هر اندیشه که می پوشی درون خلوت سینه
نشان رنگ اندیشه ز دل پیداست بر سیما



جعبه سیاه هواپیمای MH370 و روسیاهی سه دولت!

يكشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۴:۳۷ ب.ظ

خاموش شدن جعبه سیاه هواپیمای MH370 مالزی خبری خوشی بود که امروز برخی‌ها! را خوشحال کرد. چرا که اطلاعات گران قیمت آن نیز به آرامی از یادها خواهد رفت.

دوستانی که در حوزه جنوب شرق آسیا مطالعاتی دارند اطلاع دارند که این منطقه جغرافیایی دارای جنبه‌های سیاسی و استراتژیک مهمی برای برخی از کشورها است و پایگاههای موجود در این منطقه نشان از اهیمت آن است. حوزه نظامی و استراتژیک آن نیز قابل بحث است.

ارائه اطلاعات دروغ، دروغ‌های اطلاعاتی، بمباران خبری و تجاهل عمدی همه و همه نشان از نشانه‌هایی دارد برای سرپوش و حفظ روابط!

آینده و تاریخ مشخص خواهد کرد و روسیاهی آن نیز گریبان سه دولت! را خواهد گرفت. دولتهایی که برای حفظ منافع خود جان انسانها برایش بی‌ارزش است و دولتی که برای حفظ روابط با آن دولتها ناچار به مردمانش دروغ می‌گوید و شاید حتی خون‌بهای 239 مسافر خود را گرفته و به جای یک هواپیما چند هواپیمای جدید را به سیستم خطوط هوایی خود بیافزاید!

اطلاعات پرواز 370 هواپیمای مالزی در ویکی‌پدیا


در جهل خود بمان و از این جهل نهایت لذت را ببر!

چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۳، ۰۲:۴۳ ب.ظ

افراد بسیاری هستند که وقتی برای خرید مراجعه می‌کنند از فروشنده کیفیت، قیمت، کارخانه سازنده و غیره را می‌پرسند چرا که می‌خواهند کالا و خدماتی را که دریافت کنند از جنبه‌های مختلف در سطح بالای باشد. در نظر بگیرید فردی برای ساختمان نیمه‌کاره خود قصد خرید سنگ و کاسه توالت را دارد از فروشنده سوالهای مختلف می‌کند که فلان مدل بهتر است یا جنس کدام خوب است یا کدام جنس از مواد خارجی است و غیره؛ در حالی که می‌داند استفاده از این کاسه تنها برای ...... و ...... است. و پس از خرید هم کلی تشکر کرده و هزینه‌ای آن را پرداخت می‌کند.

اما اگر متخصص امنیت فضای سایبر به رایگان و بدون هیچ چشم‌داشتی اطلاعات به روز خود را به اشتراک بگذارد؛ چه تعداد هستند که به تمسخر می‌پردازند. خب عزیز من شما که برای خرید حلبی هم به حلبی فروش مراجعه می‌کنی برای امنیت اطلاعات خود در فضای سایبر هم به متخصص امنیت مراجعه کن. اصلا مراجعه نکن! اگر این فرد شما را برای حفظ امنیت خود در این فضا راهنمایی کرد؛ گوش نکن.

نه اینکه ایمیل بزنی و علم، اطلاعات، دانش و تخصص متخصصین این حوزه را به تمسخر بگیری.

عزیز دل برادر!

در جهل خود بمان و از این جهل نهایت لذت را ببر!

اما توضیح به زبان ساده پست قبل با عنوان: در معرض خطر قرار گرفتن ارتباطات در یاهو

زمانی که شما از طریق کلاینت خود به سروری وصل می‌شوید که از شما نام کاربری (آیدی) و گذرواژه (پسورد) می‌خواهد. پروتکلی به نام SSL ارسال نام کاربری و گذره واژه شما را به صورت کد به سرور مثلا یاهو ارسال می‌کند و سرور یاهو هم پاسخ آن را به صورت کدگذاری شده به سیستم شما می‌فرستد و شما وارد حساب کاربری خود می‌شوید. حال اگر این پروتکل وجود نداشته باشد و هکری میان راه این ارسال و دریافت قرار بگیرد می‌تواند نام کاربری و گذرواژه شما را مشاهده کند. در حالی که شما به ایمیل خود وصل شده‌اید غافل از اینکه هکری پسورد شما را ربوده است.

این پروتکل روند این ارسال و دریافت را کدگذاری می‌کند. حالا اگر همین پروتکل دچار حفره امنیتی(باگ) شود هکر با وجود اینکه شما از SSL استفاده می‌کنید باز هم موفق به ربودن گذرواژه شما می‌شود.

Heartbleed نیز یک حفره و نقص امنیتی است که بسیاری از سایتها از آن استفاده می‌کنند. اینگونه سایتها بایستی برای حفظ امنیت اطلاعات کاربران خود  باگ مربوطه را رفع کنند. حالا فردی ایمیل زده که اگر اینطور است پس چطور من ایمیل شما را دیدم و عجب پارادوکسی!

یا فرد دیگری به تمسخر این پرداخته که یاهو بلد نیست، شما بلدی و .....

این هم جزئی از فرهنگ برخی از ما ایرانی‌هاست.

بگذریم. این هم خبر این باگ در یاهو از سایت cnet.com


لینک خبر


در ایران در این سایتها این آسیب پذیری دیده شده است:

yahoo.com
alexa.com
stackoverflow.com و همه سایت‌های مرتبط با آن

صفحه اصلی بانک سامان (sb24.com)
شاپرک (shaparak.ir) شبکه الکترونیکی پرداخت کارت شاپرک
سرویس ایمیل ملی شرکت پست mail.post.ir
مرکز ملی ثبت دامنه .ir در nic.ir
مرکز آپای شریف (cert.sharif.edu)
باشگاه خبرنگران صداوسیما yjc.ir
ایمیل دانشگاه تهران utservm.ut.ac.ir
ایمیل دانشگاه امیرکبیر webmail.aut.ac.ir
همراه اول (mci.ir)
خبرگزاری ictna.ir
خبرگزاری jahannews.com
سایت barnamenevis.org
سامانه دفاتر پیشخوان دولت dpd.ir
معاونت آموزشی وزارت علوم emsrt.ir (و wiki.emsrt.ir)
راهنمای جامع صنعت فناوری اطلاعات ictkey.ir
شبکه مجازی ایرانیان (hammihan.com)
بیمه معلم (bimegar.ir)
پایگاه خبری صراط (seratnews.ir)
میهمن میل (mihanmail.ir)
ایمیل ملی ایرانی وطن میل (vatanmail.ir)
میل سرا mailsara.ir
بانک رفاه refah-bank.ir
اینترنت بانک بانک رفاه (rb24.ir)
ایمیل همراه اول mail.mci.ir
فروشگاه اینترنتی سروش مدیا (soroush.tv)
کافه بازار (cafebazaar.ir)
سیبچه sibche.ir
فروشگاه اینترنتی فینال (final.ir)
سایت قطره (ghatreh.com)
شبکه اجتماعی هم‌میهن (hammihan.com)
زومیت (zoomit.ir)
شرکت آسیاتک (asiatech.ir)
صراط نیوز (seratnews.ir)
ممتاز نیوز (momtaznews.com)
بازی عصر پادشاهان (kingsera.ir)
درگاه خرید اینترنتی بلیط اتوبوس (payaneh.ir)
تلوبیون (telewebion.com)
تهران کالا (tehrankala.com)
سایت عقیق (aghigh.ir)
روزنامه کیهان (kayhan.ir)
سایت مسابقه امنیت سایبری اسیس (ctf.asis.io)


آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب طرب خویش به افلاک رساند
آنکس که نداند و بداند که نداند
آن هم خرک لنگ بمنزل برساند
آنکس که بداند و نداند که بداند
بیدارْش نمائید که بس خفته نماند
آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند.

اگر دیروز... اما امروز...

شنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۴:۳۹ ب.ظ

اگر دیروز عده‌ای عقیده داشتند که رئیس جمهور را خدا تعیین می‌کند (لینک)؛ اما امروز عقیده دارند رئیس جمهور همتای بنی امیه است. (لینک)


اگر دیروز فردی عملی انجام می‌داد که می‌گفتند که نشان از مردمی بودن و شخصیت والای! انسانی اوست؛ اما امروز اگر فرد دیگری همان عمل را انجام دهد می‌گویند: نشان از ریاکاری و مردم‌فریبی است.


اگر دیروز عده‌ای عقیده داشتند که پولی که می‌دهند نظر کرده امام زمان است و نباید با پولهای دیگر مخلوط شود؛ اما امروز می‌گویند من پول مردم را به خودشان داده‌ام ولی این‌ها مانده‌اند و نمی‌توانند پولش را تامین کنند.


اگر دیروز فردی عقیده داشت که یک قصاب شرافتمند در نزدیکی ما زندگی می‌کند که از همه مشکلات مردم باخبر است و از وی هم اطلاعات مهم اقتصادی را می‌گیرم؛ اما امروز عقیده دارد خودم شخصا با خیلی‌ها مرتبط هستم. مردم از دولت ناراحت هستند. 


اگر دیروز داماد فردی عقیده داشت که تفاوت پزشک عمومی و متخصص تنها دو کتاب است؛ امروز پدر زن همین آقا در تدارک راه‌ اندازی دانشگاهی است که برای کارشناسی ارشد و دکترا دانشجو بگیرد.


اگر دیروز عده‌ای 3000 فرد بی صلاحیت بدون دارا بودن شرایط را وارد دانشگاه برای دوره دکترا کردند؛ امروز عقیده دارند رشد علمی ایران نتیجه فعالیتهای آنان است.


اگر دیروز روزنامه‌ای به دلیلی توقیف می‌شد، عده‌ای عقیده داشتند پایگاه دشمن! و کانون توطئه تعطیل شده است؛ اما امروز اگر روزنامه‌ای به همان دلیل توقیف شود می‌گویند رسانه صدای مظلومین جهان را توقیف کرده‌اند.


اگر دیروز فردی در انظار عمومی عمل خلاف عفتی انجام می‌داد، می‌گفتند این عمل نتیجه توطئه فرهنگی دشمن و رسانه‌های بیگانه است که اخلاق ما هدف قرار داده؛ اما اگر امروز همان فرد همان عمل را انجام دهد، می‌گویند حقوقدانان! مقصر هستند.


اگر دیروز عده‌ای عقیده داشتند که: روشنفکران، به اندازه ی بزغاله هم نمی فهمند؛ اما امروز اگر به نماینده‌ای که به NPT می‌گوید MPT بگویند بی‌سواد، عقیده دارند فحاشی بزرگ قرن صورت گرفته است.


اگر دیروز فردی عقیده داشت که: امروزه دیگر نمی  توان با دین جهان را اداره نمود و دوران حکومت دین بر جهان به پایان رسیده است؛ اما امروز همانان عقیده دارند بی‌دین‌ها امور مملکت را در دست گرفته‌اند و فریاد وامصیبتا سر می‌دهند.


و هزاران اگر دیروز و اما امروز...، برای فردا و پس فرداها چه خواهند گفت به قید حیات در انتظار می‌نشینیم.

عطار چه خوش گفت:
در ریای خود منافق پیشه ای
در نفاق خود ز حد بگذشته ای

و درود بر مولانا که گفت:
آن منافق با موافق در نماز
از پی استیزه آید نی نیاز

بنی آدم رو اعصاب یکدیگرند!

سه شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۲:۲۱ ب.ظ

دیروز با اسکایپ (این نرم افزار خاک بر سر جاسوس‌پرور!) در حال گپ و گفت با دوستی در سرزمین هواپیمای گمشده(مالزی) بودم که بحث به وبلاگ و پست قبلی با عنوان آرزوی شعور برای عده‌ای خاص رسید که ناگهان فریاد وامصیبتای این دوست عزیز بلند شد که: ای قلم بدست! ای سوء استفاده کن از آزادی بیان! ای خواستار بازگشایی انجمن صنفی! چرا اینهمه دروغ؟ چرا چرا چرا...

پرسیدم کدام دروغ؟ گفت: چرا نوشته‌ای در سال گذشته 82 هزار پرونده نزاع به پزشک قانونی ارسال شده؟ چرا اینهمه کوچک‌نمایی!

گفتم در فلان منبع خبری به نقل از فلان مسئول خواندم.

بعد از اعلام منبع جدید از طرف این دوست دیدم که بله در خبرگزاری ایسنا دو خبر منتشر شده:

بیش از نیم میلیون تن از ایرانیان از ابتدای سال 92 تا پایان دی ماه به دلیل نزاع به مراکز پزشکی قانونی سراسر کشور مراجعه کرده‌اند. (لینک منبع)

قریب به 90 هزار تن از ابتدای امسال تا پایان دی ماه به دلیل نزاع به مراکز پزشکی قانونی استان تهران مراجعه کرده‌اند. (لینک منبع)





حالا چرا جامعه ما به اینجا رسیده در تخصص جامعه‌شناسان و روانشناسان و حوزه‌های مرتبط است.
اما بدینوسیله در این پست با تصحیح اعداد از مردم متین، خوش‌اخلاق، مردم‌دوست و با فرهنگ و به خصوص علم آمار (که بعضی‌ها می‌دانند چگونه با آن دروغ بگویند و هشت سال مردم را سرکار بگذارند) عذرخواهی می‌کنم.

آرزوی شعور برای عده‌ای خاص!

يكشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۳، ۰۱:۳۵ ب.ظ

در سال جدید افراد برای همدیگه به خصوص همه ایرانیها آرزوی‌هایی مثل: سلامتی، تندرستی، برکت، موفقیت و ... دارند.


حالا بماند که آرزوی موفقیت برای همه ایرانیها داریم اما طی سال زیرآب دوست و همکار و همکلاسی و باقی افراد رو میزینیم و چشم دیدن هیچ کسی را بالاتر از خودمون نداریم.

آرزوی برکت می‌کنیم اما طی شش ماه اول سال کلاه دوست و آشنا رو برداریم و شش ماه دوم هم سر سایرین کلاه می‌ذاریم که همون برکته بود که اول سال آرزو کرده بودیما(همون اون) بله همون رو بریزم تو حساب خودمون.

آرزوی شادی برای همه ایرانیها می‌کنیم بعد تو خیابون سر پارک ماشین و وقت رانندگی و یه تصادف خیلی کوچیک. همه دیگه رو به قصد کشت می‌زنیم و هر چی فحش خار مادر بلدیم نثار هم می‌کنیم. فقط سال 92 بیشتر از 82 هزار پرونده دست به یقه شدنی خیابونی که منجر به کتک کاری شده و ارسال شده پزشک قانونی ثبت شده. حالا بماند که چه تعدادی با جمله صلوات ختم کن سایرین این دست به یقه و کتک کاری خاتمه پیدا کرده.


از یه طرف دیگه بماند که اگر طی سال از یه نفر بپرسیم آرزوت چیه؟ مگه فلان و بهمان و داشته باشم و اینجور چیزها. حالا اول نوروز آرزوهای خالی‌بندی رو پشت سر هم میاریم. جالبه که طبق آمار یکی از افسرده‌ترین کشورها هستیم و درصد امید خیلی پایینه و میزان بهداشت روانی کشور چند ریال برای هر فرد هستش، با عظمت اظهار امیدواری می‌کنیم که در سال جدید فلان و بهمان شود. بعد به جای کار و تلاش و سازندگی؛ به امید برنده شدن فلان ماشین و فلان قدر پول هر هفته میریم سس فلان و برنج بهمان و چای مارک کشکی می‌خریم که یه شبه پولدار شیم.

بگذریم....

اما برای افرادی خاص!(فقط تعدادی افراد خاص!) پیش از خواستن از خداوند برای آنها چیزهایی مثل سلامتی و برکت و اینجور چیزها باید کمی شعور خواست.

فقط کمی! خداوندا به بعضی‌ها کمی شعور عنایت کن. زیاد هم نه‌ها. فقط اندکی که کار راه بندازه.

آمین یا رب العالمین...

اثر پروانه‌ای و دو اپیزود ایرانی

پنجشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ۰۲:۲۲ ق.ظ

در پست قبل با عنوان: اثر پروانه‌ای در 50 سال آینده ایران به معرفی کوتاه این اثر و نظریه آشوب اشاره کردم. در این پست دو اپیزود از این اثر را برای شما بازگو می‌کنم. شکیبا باشید و تا انتها مطالعه کنید.


اپیزود اول- دلار 1000 تومان- اسامی تخیلی است


نادر که تمایل زیادی برای تحصیلات در مقطع دکترا داشت پس از چند سال کار  و پس‌انداز و با کمک و همیاری مالی برادر و پدرش با همسر خود به چیزلند می‌رود و با عشق و علاقه با تحصیل در مقطع دکترا می‌پردازد. طی سه سال با کمک استادان به نام دانشگاهی که در آن تحصیل می‌کرد مقالات ارزشمندی را در نشریات علمی جهان منتشر کرد و نام وی به عنوان یکی از صاحب‌نظران رشته خود در دنیا مطرح شد.

در این مدت نادر و همسرش صاحب فرزندی شدند که نا او را پارسا گذاشتند. پس از پایان تحصیلات به رغم درخواست دانشگاه چیزلند برای تدریس و تحقیق با مزایای مناسب او راهی ایران شد. در یکی از دانشگاههای تهران وارد هیات علمی دانشگاه شد. پس از چند سال دانشگاه در کوی استادان به وی خانه‌ای داد.

پارسا نیز بزرگ و بزرگتر می‌شد و با بچه‌های سایر استادان در محل سکونت خود وارد مدرسه شد و پس از پایان تحصیلات بورسیه دانشگاه کشور فلان‌لند شد.

همزمان با تحصیل نادر دوست وی احمد در فیلی‌لند به تحصیل در رشته دندان‌پزشکی پرداخت و سپس برای تخصص به قوری‌لند رفت. وی در آن کشور اقامت گزید و زندگی آبرومندی یافت.


اپیزود دوم- دلار 3000 تومان- اسامی تخیلی است


نادر که با امید دست یافتن به زندگی موفق خود عازم چیزلند شده بود با گران شدن دلار و عدم پرداخت هزینه‌ها و مشکلاتی که پیش آمده بود به ناچار تحصیلات را نیمه تمام گذاشت و به کشور بازگشت. افسردگی و یأس او را فرا گرفت اما با این حال به دنبال کار گشت. مدتی بیکار بود تا اینکه در شرکتی، هم سطح یک دیپلمه مشغول به کار شد. او قید تحصیل را هم زد چرا که سنش بالا رفته بود و هزینه‌های کمرشکن زندگی اجازه مطالعه و تحصیل را از او گرفته بود.

پس از چند سال با پس اندازی اندک و وام بانکی آپارتمان کوچکی در حاشیه تهران خرید. قسط بانکی و درآمد کم، او را ناچار به یافتن شغل دوم کرد. پارسا را کمتر می‌دید و با همسرش نیز به دلیل مسایل اقتصادی مشکل پیدا کرده بود.شبی در راه بازگشت به منزل در اتوبان، اتومبیل حامل وی و چند مسافر تصادف شدیدی می‌کند و نادر جان می‌سپارد. همسر وی به ناچار شغل کم‌ ارزشی اختیار می‌کند و تا دیر وقت مشغول به کار می‌شود. پارسا افت شدید تحصیلی پیدا کرده و با ترک تحصیل در یک مکانیکی مشغول شاگردی می‌شود. حاشیه‌نشینی و مشکلات و معضلاتش دامن پارسا را هم می‌گیرد و ادامه داستان...

راستی احمد نیز از فیلی‌لند باز گشته بود و هنوز یک دیپلمه بود که در دانشگاه خیلی خیلی آزاد لیسانسی می‌گیرد و در نهایت به فروش موبایل مشغول می‌شود.


به راستی وقتی با مرگ پروانه‌ای (در فیلم اثر پروانه‌ای به کارگردانی اریک برس جی مکی گروبر) زبان انگلیسی از بین می‌رود. هشت سال! اینگونه مدیریت جهان! چه تاثیری بر ما و نسلهای آینده ما خواهد داشت؟


بهتر است از خود اثری بگذاریم که اثرش، برای ما نفرین نباشد. به قول مولانا:
هر که او بنهاد ناخوش سنتی
سوی او نفرین رود هرساعتی

اثر پروانه‌ای در 50 سال آینده ایران

پنجشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۰۶ ق.ظ
نمی‌دانم آیا تا به حال با واژه اثر پروانه‌ای ( Butterfly effect  ) برخورد کرده یا در این مورد مطالعه‌ای داشته‌اید. به طور خلاصه اثر پروانه‌ای بر اساس نظریه آشوب یا نظریه بی‌نظمی‌ها ( chaos theory) است. این نظریه اعتقاد دارد:
سیستم‌های آشوب‌ناک، سیستم‌های دینامیکی‌ای غیرخطی هستند که نسبت به شرایط اولیه‌شان بسیار حساس‌اند. تغییری اندک در شرایط اولیهٔ چنین سیستم‌هایی باعث تغییرات بسیار در آینده خواهد شد. این پدیده در نظریهٔ آشوب به اثر پروانه‌ای مشهور است. (به نقل از ویکی‌پدیا).

در نظریه آشوب یا بی‌نظمی اعتقاد بر آن است که در تمامی پدیده‌ها، نقاطی وجود دارند که تغییری اندک در آنها باعث تغییرات عظیم خواهد شد و در این رابطه سیستم‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و سازمانی، همچون سیستم‌های جوی از اثر پروانه‌ای برخوردارند و تحلیلگران باید با آگاهی از این نکته مهم به تحلیل و تنظیم مسائل مربوطه بپردازند (الوانی، ۱۳۷۸) (به نقل از ویکی‌پدیا)

حال با این شرایط که کوچکترین تغییر مانند بال زدن یک پروانه می‌تواند منجر به تغییرات عظیم در آینده شود به نظر شما این همه تغییر -البته در جهت منفی- بی‌نظمی‌ها، سوء مدیریت‌ها، بی‌سوادی، اختلاس‌ها، نادیده گرفتن علم- دانش- شایسته‌سالاری و هزاران هزار مشکل و معضلی که احمدی نژاد و تیمش  که طی مدت 8 ساله ریاست جمهوری به وقوع پیوست چه اثری در آینده خواهد داشت.

کمی بر اساس نظریه‌ها فکر کنیم.

در پست بعد دو اپیزود از این داستان را خواهم نوشت

مال مردم استفراغی است که....

سه شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۰۲ ق.ظ

مال مردم استفراغی است که عده‌ای آن را با ولع می‌خورند.

نخور عزیز من نخور

عجب دوره بخور بخوری شده....

این شعر مولانا را به باعث و بانی‌اش هدیه می‌دم:

آن نصیحت راستی در دوستی
در غلولی ، خائنی ، سگ پوستی
پور سلطان گر بر او خائن شود
آن سرش از تن بدان بائن شود

روزم را با لعن تو آغاز می‌کنم...

شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۵۷ ب.ظ

تو یک نابغه‌ای!

تو که توانستی طی مدت هشت سال آینده بسیاری را به سیاهی و تباهی بکشانی نابغه‌ای!

چگونه توانستی آینده مرا و آینده فرزند مرا و امیدهای خانواده‌ام را به تباهی بکشانی؟

محال را نتوانم شنید و هزل و دروغ
که هزل گفتن کفر است در مسلمانی

-------------------------------------------

گرچه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود
تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود


آری با ریا و دروغ بر تو میسر است!

پس

روزم را با لعن تو آغاز می‌کنم.....

بر سر خرمن بوقت انتقاد

جمعه, ۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۶:۱۶ ب.ظ

هر مظروف با ارزشی نیازمند ظرف است و هر ظرفی دارای ظرفیت. انتقاد هم به نظرم مظروف با ارزشی است که در هر ظرفی نمی‌توان ریخت، ظرفی که ظرفیت ندارد. حتی گاهی ظرف، ظرفیت هم دارد اما به ذات ظرف هم بستگی شدید دارد.

مثلا در نظر بگیرید که یک نوشیدنی گوارا و گرانقیمت را در یک آفتابه بریزند و سر سفره یا میز بیاورند! آفتابه به ذات آفتابه بودن لیاقت ریختن این نوشیدنی گوارا و ارزشمند را ندارد چرا که در آفتابه باید آبی ریخت و ....

انتقاد کردن از فرد یا افرادی که ظرف مناسبی نیستند و ظرفیت مطلوبی ندارند؛ کار بی ارزشی است و هدر دادن آن. 

به قول مولانا:

بر سر خرمن بوقت انتقاد
نی که فلاحان همی جویند باد


و ناصر خسرو هم سخن شیرینی دارند:

پند چه دهی و چه گویی سخن حکمت و علم
این خران را که چو خر یکسره از پند کرند

انسان‌های باهوش و انسان‌های احمق

چهارشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۴:۱۷ ب.ظ

انسانهای باهوش دو دسته هستند: افراد باهوشی که فکر می‌کنند باهوشند و افراد باهوشی که فکر می‌کنند باهوش نیستند. افراد احمق هم دو دسته هستند: افراد احمقی که فکر می‌کنند باهوش نیستند و افراد احمقی که فکر می‌کنند باهوشند. اما...
دسته دیگری هم وجود دارد که افراد بسیار باهوشی هستند که تظاهر می‌کنند احمق‌اند و احمق‌هایی که فکر می‌کنند باهوشند این تظاهر را باور می‌کنند.

Has been learned in Rizal Park

برای به روزرسانی تالار گفتمان ارتباطات و رسانه سخت‌ترین بخش فروم تسلیت و سوگواری است.

امروز خبر درگذشت ایمان هم‌دانشکده‌ای در دانشکده خبر را دیدم و در بخش مربوطه خبرش را قرار دادم. درگذشت ایمان ابراهیمبای سلامی را به خانواده محترمش و دوستان در دانشکده خبر تسلیت عرض می‌کنم.

روحش شاد

جاده پرفراز و نشیب زندگی

يكشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۴۸ ق.ظ

زندگی جاده پرفراز و نشیبی است که ابتدای آن تولد و پایان این زندگی دنیایی مرگ است؛ اما نه پایان زندگی که زندگی با مرگ آغازی دوباره است.


واژه پدر از امروز برای مفاهیم جدیدی در زندگی گشود، با پرکشیدنش

به علت درگذشت پدر عزیزم تا مدت کوتاهی از به روز رسانی وبلاگ و فروم معذورم. از شما عزیز فرهیخته برای شادی روحش ذکر صلواتی را خواستارم.


ارادتمند- حسن قدیانی

روز خبرنگار بر شما مبارک

پنجشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۲۴ ق.ظ

به نام خداوند جان و خرد

 

قداست قلم و آنچه می‌نگارد بر دوش صاحبان قلم بسی گران است و در پرتو این قسم مقدس وظیفه خطیری را معنا می‌بخشد. هنر نگارش از جمله عرصه‌هایی است که در آن خرد و گفت‌وگو و حرکت در جستجوی حقیقت، دست به دست هم می‌دهند و ترکیب اندیشه و تفکر را می‌سازند که یکی از ناب‌ترین پیوندهایی است که تاکنون در عرصه اجتماعی تجلی یافته است.

بدینوسیله روز خبرنگار را به شما تبریک گفته و اندیشه‌ای ناب، قلمی توانا و نوشته‌ای روشن‌بخش را برای شما آرزومندم.

ایجاد بخش خصوصی اساتید و اعضای هیات علمی

پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۲، ۱۲:۲۲ ب.ظ

تالار گفتمان ارتباطات و رسانه پس از راه‌اندازی آزمایشی اکنون بخش‌های زیر را ایجاد کرده است:

1-     بخش خصوصی اساتید و اعضای هیات علمی

2-     بخش مدیران

3- بخش VIP

از اساتید گرامی و اعضای محترم هیات علمی تقاضا می‌شود پس از ثبت نام توسط ایمیل و یا پیام خصوصی ثبت نام خود را اعلام کرده تا گروه کاربری ایشان به گروه اساتید و اعضای هیات علمی دانشگاهها تغییر یابد.

 

 

http://mediaforum.ir/forum.php

بهار آزادی

يكشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۴:۰۲ ب.ظ


شعری زیبا از استاد ادیب برومند شاعر ملی ایران


درود   بـــــاد   بـــــخـّـرم   دیـــــارِ   آزادی    

دیـــار  خّـــــرم  و  ایــمـن حــصـارِ1  آزادی

ز  مـــن  ســــلام بـــه آزادی و دبـــستانــش   

کــــه مــــرد حـــق بــــود آمــــوزگـارِ آزادی

درود  بــــاد بـــه آزادگـی  و عـــِـّز و شـرف   

کــــه یـــافـت پــــرورش انــد کــــنـارِ آزادی

ســـلام بــــاد  بـــه  آزادی  و شـــهــیـدانــش  


ادامه

گزینش لوگوی تالار گفتمان ارتباطات و رسانه

يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۲۷ ب.ظ

با انتخاب لوگوی شماره 6 در پست قبل توسط تمامی عزیزان که از طریق کامنت و ایمیل رای خود را اعلام کردند و با سپاس از تمامی دوستان طرح زیر به عنوان لوگوی تالار انتخاب شد.



انتخاب لوگوی تالار گفتگوی ارتباطات و رسانه

جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۴۴ ب.ظ

پس از تکمیل مراحل فنی تالار گفتگوی ارتباطات و رسانه چند لوگو برای فروم طراحی شد که از دوستان خواهش می‌کنم نظر خود را در مورد لوگوی مورد نظر از طریق ایمیل یا کامنت اعلام کنند.


1- 

2-



3-

4-

5-

6-

آرزوی‌های شاعر

چهارشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۰۶ ب.ظ

شعری زیبا از استاد ادیب برومند شاعر ملی ایران


آرزوهای شاعر


دوست دارم که جهان رونق و سامان گیرد

و آدمی رجعت ازینحالِ پریشان گیرد

دوست دارم که جهان جمله پر از داد شود

دورِ بیداد و ستم، یکسره پایان گیرد

دوست دارم که حقوق بشر از پرده‌ی وهم

ادامه