گفتمان ارتباطات

و پدر ارتباط برقرار کرد، گندم خورد

گفتمان ارتباطات

و پدر ارتباط برقرار کرد، گندم خورد

به نام خداوندی که قلم و آنچه می‌نگارد را حرمت بخشید

در این فضا سعی بر آن دارم در حوزه ارتباطات و شاخه‌های مرتبط آن
و گاهی
نوشته های شخصی مطالبی را بنویسم و منابعی را ارائه دهم.

* استفاده از مطالب با نام افراد دیگر پسندیده نیست!

پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگ» ثبت شده است

آقای روحانی! تضمین می‌کنید؟

جمعه, ۱۱ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۰۰ ق.ظ

«پرسش مهر» ایده (آرمان) و ایجاد یک رابطه تعاملی میان رییس جمهوری با دانش آموزان بود که از آغاز دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی آغاز شد و تا اکنون نیز ادامه داشته است. تحلیل گفتمان پرسش‌های طرح شده توسط رییس‌های جمهور اطلاعات درخور توجه‌ای را نشان می‌دهد که بیانگر سیستم‌های اندیشه پرسشگران است. اما اشاره ما در اینجا بررسی و تحلیل پرسش‌ها و گفتارهای گفته نیست ولی پرسشی است بر پرسش مهر؛ یا بهتر بگویم پرسشی است بر نکته اساسی طرح شده در پرسش مهر.

آقای روحانی رییس جمهوری در مهر ماه امسال در پرسش خود مشکل جدی کم آبی را گفته ولی پیش از آن واژگانی ریشه‌ای از وظیفه آموزش و پرورش و مدرسه سخن گفتند و جان سخن ایشان آن بود که: « مدرسه باید دانش‌آموزانی متفکر، پرسشگر، نقاد و اخلاقی تربیت کند. مدرسه مطلوب باید فرهنگ خلاقیت، عقلانیت، گفت‌وگو و مدارا را بیاموزد.»

که همانا در یک خانواده، مدرسه، دانشگاه و جامعه نیز بایستی آموزش، پرورش و تربیت بر همین بنیاد باشد. ولی همزمان با این تربیت ایجاد زیرساخت‌های مرتبط با آن نیز همسو با آن رشد و تعالی داشته باشد که اگر غیر از این بود و دانش آموز تربیت شده در جامعه‌ای پا فرا نهاد که تضادهای تربیتی خود را با واقعیت‌های جامعه همسو و یکسان نیافت؛ بر اساس این پارادوکس شخصیتی دوگانه یافته و آن را به نسل پس از خود نیز انتقال خواهد داد.

آقای روحانی! تضمین شما چیست که اگر این دانش آموزی که در مدرسه متفکر پرورش یافت و زمانی که جامعه در انتظار دریافت سرمایه‌گذاری این تفکر است با مدیران و مسئولین غیر متفکر که بر اساس رانت و رابطه در جایگاهی به ناحق نشسته‌اند و آنگاه بر گرده این اندیشمند سوار شوند همین افراد ترک میهن نکنند؟

آقای روحانی! تضمین شما چیست که اگر دانش آموزی پرسشگر تربیت شد و خدایی ناخواسته! دست تقدیر او را روزنامه‌نگار کرد به دلیل پرسشگری رسانه‌اش توقیف نشود و بیکار و یا اگر «میزان الحراره» پرسشگری‌اش کمی بالا رفت زندان جایگاهش نباشد؟

آقای روحانی! تضمین شما چیست که اگر این دانش آموزی که نقاد تربیت شد و خدای ناکرده شد عکاس مطبوعاتی و به چند عکس تهیه شده توسط مدیر فلان اداره انتقاد کرد به دلیل انتقاد ناپذیری مدیر و شکایت او به شلاق محکوم نشود؟

پرسش‌های دیگری هم هست که بماند.

در نهایت خرسندم که پرسش‌های شما بسیار خردمندانه‌تر از پرسش‌هایی فضایی 8 سال گذشته است.

«خود متخصص انگاری» در ایران

شنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۳، ۰۴:۳۶ ب.ظ

تکنولوژی با تمام مزایای که برای پیشرفت و آسایش زندگی بشر دارد هزینه‌ای را از ما گرفته و آن چیزی نیست جز «آرامش». تکنولوژی برای رفاه و آسایش ابزاری را در اختیار ما قرار می‌دهد که ناآگاهی از شیوه صحیح آن و دوری از فرهنگ استفاده از تکنولوژی هزینه‌های دیگری را بر ما متحمل می‌کند. تنبلی، تکبر، غرور، حسادت و بسیاری موارد دیگر و در نهایت «خود متخصص انگاری»!

متاسفانه و شاید کلمه مناسب‌تر آن بدبختانه در ایران کنونی ما هستند تعداد بیشماری که به واسطه ابزار؛ متخصص آن رشته هستند و به یمن بمباران اطلاعاتی رسانه‌ها و تعداد بیشمار رشته‌های گوناگون این تخصص روزانه و بلکه در مدت چند ساعت شما را به یکی از متخصصین و شاید صاحب‌نظران تبدیل کند.

افرادی که (به صورت پیش‌فرض The default) روزنامه‌نگار هستند، چرا که دارای وبلاگی بوده و این وبلاگ سند روزنامه‌نگاری آنهاست و در دوران راهنمایی هم خوب انشاء می‌نوشتند!

با خواندن کتاب «دانشنامه سیاسی» داریوش آشوری خود را صاحب‌نظر در حوزه علوم سیاسی و روابط بین‌الملل می‌دانند و با چند بار تماشای برنامه «معرفت» دکتر دینانی یکی از فیلسوفان شرق می‌شوند! البته دانستن چند نام فیلسوف غربی نیز کم شایانی می‌کند که اهمیت جایگاه خود را بالاتر ببرند.

فردای تماشای برنامه 90 بدون استثنا همگی منتقد فوتبال و ورزش می‌شوند. در حوزه سلامت نیز چون از کودکی به آنها «دکتر» گفته‌اند در ذات پزشکان متخصصی هستند که تفاوتشان با پزشکان تحصیلکرده در نداشتن مطب است.

سیاست که جزئی از خون و پوست ماست، در اقتصاد کلان، خرد و بین‌الملل صاحب نظر نباشیم، کارشناس هستیم. و با خواندن چند سایت خبری منبع اخبار ایران و جهانیم.

با خواندن کتابی از صادق هدایت یک روزه روشنفکر می‌شویم و اگر هم وقت ندارید و یا حوصله؛ اگر گذرتان به پاریس و قبرستان پر-لاشز افتاد تنها یک عکس کنار قبر صادق هدایت بگیرید کافی است که در زمره روشنفکران قرار داشته باشید.

با خرید یک لپ‌تاپ؛ اینترنت و سیستم عامل خوارکمان است و با نرم افزار «هویج» یه هکر جهانی هستیم! و امنیت سایبری را اصلا ما به جهان ارائه کردیم.

در حوزه عکاسی و فیلم‌برداری هم که دوربین‌های خوبی وجود دارد که همه ما را تشویق به شرکت در مسابقات نشنال جئوگرافیک می‌کند اما وقتمان پر است.( خدا شاهده.....)

با نصب نرم افزار Endnote متخصص مقاله های ISI می‌شویم و با SPSS حرفی در آمار داریم. با فتوشاپ هم یک طراح حرفه‌ای هستیم. البته با نرم‌افزارهای طراحی سایت هم سایت خودمان و دوستانمان را طراحی می‌کنیم.

مشکلات نرم‌فزاری و سخت افزاری موبایل و کامپیوتر و سایر وسایل الکترونیک را در کمتر از ساعتی حل و فصل می‌کنیم.

در حوزه مسایل هسته‌ای گفته‌ها و سخنان ما در و گهری است که باید بیاند و تند تند جمع کنند که خدای نکرده حرفهایمان شهید نشود.

در مسایل: فرهنگ، هنر، آلودگی هوا، ترافیک، خودرو، مبارزه با مواد مخدر، هوا فضا، فیزیک، شیمی، ادبیات، تاریخ، جامعه‌شناسی، روانشناسی، علوم ارتباطات و رسانه، حقوق، معارف، سد سازی، علوم غریبه، تحولات جهان، کلیه مسایل تئوریک، احزاب، خانه‌داری، آشپزی، کیهان‌شناسی و تمام حوزه‌هایی که انسان نیازمند به متخصصین است همه را یکجا ما داریم.


اما اینکه چرا وضعیت اقتصاد، فرهنگ، سیاست، احزاب، جرم و فساد در جامعه، آمار ازدواج و طلاق، رشد بیکاری، کاهش آستانه تحمل افراد، وضعیت سلامت، افسردگی، مهاجرت از ایران و غیره و غیره در این سطح نابسامان است و اینکه حوصله خواندن یک مطلب بلند را نداریم و عادتمان شده «توئیت» کردن، بیشترین کشته را در حوادث رانندگی جهان دارا هستیم، مقاله‌های علمی ما شده کپی پیست و رتبه اول مصرف تریاک جهان داریم حتما و حتما کار، کار دشمن است و بس. و کار، کار جاسوسان آمریکا و مزدوران آفریقا است.

جان کلام این نوشته در شعری از مولانا:


هر اندیشه که می پوشی درون خلوت سینه
نشان رنگ اندیشه ز دل پیداست بر سیما