گفتمان ارتباطات

و پدر ارتباط برقرار کرد، گندم خورد

گفتمان ارتباطات

و پدر ارتباط برقرار کرد، گندم خورد

به نام خداوندی که قلم و آنچه می‌نگارد را حرمت بخشید

در این فضا سعی بر آن دارم در حوزه ارتباطات و شاخه‌های مرتبط آن
و گاهی
نوشته های شخصی مطالبی را بنویسم و منابعی را ارائه دهم.

* استفاده از مطالب با نام افراد دیگر پسندیده نیست!

پیوندهای روزانه

قرار بود این باغ، بوستان عمومی شود نه زمین بایر!

دوشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۲۵ ق.ظ

«بوستان سعدی» به کما رفت

جمعه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۱۴ ب.ظ

اول اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی به «بوستان سعدی» حد فاصل خیابان اسکندری و نواب رفتیم. متاسفانه درختان این بوستان به دلیل فعالیت های ساختمانی از بین رفته است. گونه های گیاهی این بوستان شامل: چمن، اقاقیا، انواع رز، بربریس و پیروکانتا است و چند تک درخت آن نیز به دلیل قرار گرفتن در زیر نخاله های ساختمانی در حال خشک شدن است.

​سعدی دیگر در تهران «بوستان» ندارد؛ از بس که درخت ندارد

بازنشر گزارش تصویری در

روزنامه شهروند دوم اردیبهشت

روزنامه امرداد

پایگاه تحلیل خبری نامه

سایت زندگی سالم

 قشم آزاد
پایگاه خبری ندای هفتکل

گزارش تصویری این بوستان در ادامه انتشار می یابد.

نفس های پایانی “باغ دامپزشکی”

پنجشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۸:۰۰ ب.ظ

باغ "دامپزشکی" که در نزدیکی بزرگراه نواب قرار دارد، روزنه ای برای تنفس اهالی منطقه است اما این روزها حال خوشی ندارد.


نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سال 1388 باغ بزرگی به مساحت بیش از 22 هزار متر مربع را برای ایجاد فضای سبز و پارک عمومی به شهرداری تهران واگذار کرد باغی با بیش از 400 درخت کهنسال به نام «باغ دامپزشکی». باغی که به خاطر نزدیکی به بزرگراه نواب صفوی و میزان آمد و شد خودروهای بسیار و آلودگی هوای منطقه روزنه ای بود برای تنفس اهالی منطقه 11 تهران.

درختان شناسنامه دار باغ دامپزشکی در زمینی قرار داشت که ایده ی ایجاد مجتمع مسکونی 600 واحدی ریشه های آنان را در سکوتی مرگبار خشک کرد و با قطع آبیاری درختان طعم تشنگی ابدی را به آنان چشاند.

پس از چند سال بلاتکلیفی باغ دامپزشکی این محل در اختیار کارگاه خط متروی تهران قرار گرفت. فعالیتهای ساختمانی و راه سازی در این محل تمامی فضای سبز باغ را به زمینی بایر تبدیل کرد.

محمد حقّانی عضو شورای شهر تهران در گفتگو با خبرگزاری ایلنا اعلام کرد: از ابتدا قرار بود باغ دامپزشکی تبدیل به فضای سبز شود اما متاسفانه شهرداری به صورت غیر قانونی

پیرو گزارشات واصله به مرکز ماهر و بررسی موارد متعدد، نمونه های مختلف از بدافزار باج گیر CTB locker در کشور رواج پیدا کرده است. این بدافزار از طریق پیوست های ایمیل انتشار پیدا کرده و با رمز کردن فایل های کاربر، برای بازگرداندن آنها درخواست پول می کند.

نتیجه کار این بدافزار مانند دیگر بدافزارهای باج گیر CryptoLocker وTorrentLocker ، رمز کردن فایل هایی با پسوند های  mp4, .pem, .jpg, .doc, .cer, .db و غیره با یک کلید نامشخص است.

بدافزار پس از پایان کار خود پیامی را روی صفحه با مضمون روبرو و زبان های مختلف(مطابق با منطقه) نشان می دهد، حتی برای اطمینان به کاربر اجازه می دهد، تا ۵ فایل دلخواه خود را رمزگشایی کند. سپس صفحه ای  جهت پرداخت(در عرض ۹۵ ساعت) مشاهده خواهد شد:

از آنجایی که از لحاظ فنی راه حلی برای بازگرداندن این فایل های رمز شده وجود ندارد، لذا کاربران بایستی حتماً موارد ذیل را رعایت نمایند:

گرفتن فایل پشتیبان(backup) از اطلاعات مهم

بکارگیری راه حل های امنیتی جهت ایمیل ها، مانند فعال سازی فیلتر کردن extension های فایل های ضمیمه مانند .scr ها جهت بلوکه کردن فایل های آلوده (در شبکه سازمان ها(

خودداری از بازکردن ضمایم ایمیل هایی با ارسال کننده های ناشناس مانند فایل های .zip، office، .pdf و ...

پاک کردن یا اسپم کردن ایمیل های مشکوک و هشدار به دیگران

استفاده از ابزارهای امنیتی مناسب در شبکه و روی سیستم مانند آنتی ویروس بروزشده

 

منبع

عمد پروردگار تا سال 1400

دوشنبه, ۸ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۴۱ ق.ظ

سوم اردیبهشت 1393 خبری انتشار پیدا کرد که حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان (متولد 1344 تهران) در جریان سلسله سخنرانی‌های خود در دانشگاه امام صادق (ع) با سوالات اعتراضی برخی از دانشجویان این دانشگاه مواجه شد.

به گزارش ایسنا به نقل از سایت پارسینه، برخی دانشجویان از پناهیان درباره اتومبیل گران‌قیمت و دلیل استفاده او از این اتومبیل شیک و گران سوال کردند که وی در جواب گفته بود: بچه حزب‌اللهی باید پولدار باشد. اگر پول ندارید، عرضه ندارید! باید عرضه داشته باشید!

پس از آن یادداشتی نوشتم با عنوان «ما بی‌عرضه‌ایم» (لینک) که در آن پرسش‌های از ایشان کردم. چند روز پیش ویدئویی (لینک) با تیتر: فیلم/پناهیان: خدا عمدا به شما پول نمی‌دهد. در سایت مشرق منتشر شد.

آنچه کارشناسان علم اقتصاد می‌گویند این است که پول نداشتن نشانه نداشتن فعالیت، تولید و کار است و عامل‌های بسیاری در بیکاری و فاصله گرفتن کشور از تولید نقش دارد که بحث این نوشته نیست. اما آیا می‌توان بیکاری و علت‌های آن، تحریم‌ها و پیامدهایش، رانت‌خواری‌ها و سوء استفاده‌ها و نابودی اموال بیت‌المال، فساد مالی و اداری و اختلاس، چندین هزار میلیارد بدهی تنها در صنعت برق که میراث دولت قبل بود و صدها عنوان دیگر که اقتصاد و تولید این مملکت را نابود کرد که نتیجه آن بیکاری بالای 40 درصدی زنان جوان و سونامی 5 میلیون بیکار تحصیلکرده را تا چند سال آینده به این جامعه تحمیل خواهد کرد را عمد پرودگار بدانیم.

به گزارش بانک مرکزی در سال ۱۳۹۰، ۸۰۰٬۰۰۰ فرصت شغلی از دست رفته که معادل ۱۸ میلیارد دلار تولید بوده‌است. در سال ۱۳۹۳ درصد خانواده‌های بدون فرد شاغل به ۲۴٪ رسید که از این میان ۵۷ درصد یک نفر شاغل، ۱۵٫۵٪ دو نفر شاغل و ۳٫۵ دارای سه نفر شاغل و بیشتر بوده‌اند.

جدول رشد اقتصادی ایران از نگاه مرکز آمار در زیر آمده است. نرخ بیکاری در سال 1400 به 18.3 خواهد رسید که برابر با 5.7 میلیون نفر است. هر چند جای بحث است که تعریف شاغل در این آمار با تعریف آکادمیک و علمی فاصله دارد!


بیکاری برابر با بی‌پولی است و بیکاری و بی‌پولی سرآغاز ایجاد بحران‌های اجتماعی.

جناب آقای پناهیان! چطور تا اردیبهشت می‌گفتید: اگر پول ندارید، عرضه ندارید. اما امروز بی‌پولی جوانان شد قصد و عمد پروردگار؟ و همین عمد هم روند افزایشی دارد تا سال 1400؟ آیا پروردگار به شما عمدا پول داده و به سایرین عمدا نداده؟

خداوند برای خرد، علم، تولید، فعالیت، تلاش چه جایگاهی مشخص فرموده است؟ و برای اختلاس‌های میلیاردی و سوء مدیریت که اقتصاد را نابود کند و زندگی‌های بسیاری با مشکل روبرو شود چه فرموده است؟ احادیث در مورد فقر چه می‌گوید؟

حجت‌الاسلام سید حسن خمینی در سخنرانی خود در مراسم 14 خرداد گفته بودند: « در نگاه امام راحل فقر محترم نیست، فقرا محترم هستند».

پسندیده آن است که عملکرد چند سال گذشته را که جامعه را به سمت فقر کشانید به حساب خداوند نگذاریم. یا باید بپذیریم که قوه قضائیه در جمهوری اسلامی ایران بر اساس قانون و شریعت عمل می‌کند یا خیر. اگر نمی‌پذیریم که بحثش جداست و زمانی که پذیرفتیم باید قبول کنیم که احکام صادره هم به خصوص برای پرونده‌های سنگین که بسیار حساس است نیز دقیق، قانونی و شرعی است. زمانی که معاون اول رئیس جمهورس سابق محکوم به حبس و جزای نقدی به جرم اختلاس می‌شود و چندین تن از مدیران میانی 8 سال گذشته توسط وزارت اطلاعات با جرم‌های مالی دستگیر می‌شوند و هر روزه شاهد اعلام فساد و اختلاس و نابودی سرمایه‌های این سرزمین را می‌شنویم. سوء مدیریتی‌هایی که اقتصاد و تولید را به سرطان مبتلا کرد که نتیجه آن بیکاری و وابستگی به نفت را برای مردمان شریف این سرزمین به همراه دارد و در نهایت کمبودهای اقتصادی و بی‌پولی؛ چرا این مشکلات را ناشی از عمد خداوند بدانیم؟

از عبدالله بن زبیر تا حماس!

يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۰ ب.ظ

پس از کوشش عربستان سعودی برای پشتیبانی از گروه «حماس» به شرط کناره‌گیری از ایران، گویا بهبود روابط جمهوری اسلامی ایران با حماس با سفر جمعی هیاتی به سرپرستی «محمد نصر» هموند دفتر سیاسی این گروه؛ گرایش به سمت لقمه چرب‌تر  را در دستور کار «حماس» قرار داده است. روابط سیاسی که پس از آشفتگی‌های سوریه ناسازگاری بین ایران و «حماس» را رقم زد و نزدیک به دو سال است که جمهوری اسلامی ایران اعتماد و استواری خود را به این گروه از دست داده است.

حماس ادعا می‌کند روابط خود را با ایران نگهداری کرده و در مدت دو سال گذشته قطع نشده است و پیشنهادهای عربستان سعودی را برای قطع روابط با ایران رد کرده است و حتی «ابو عبیده» سخنگوی «کتائب القسام» (شاخه نظامی حماس) هم در سخنرانی خود در آیین رژه سالگرد تاسیس حماس از جمهوری اسلامی ایران و نقشی که در حمایت‌های مالی و نظامی داشته تشکر ویژه‌ای کرد. بنابر سخنان و رفتارهای مقامات حماس، رسانه‌های عربی پیش‌بینی کردند که در آینده‌ای نه چندان دور تغییر دیدگاههایی از حماس ابراز خواهد شد.

ولی «رأفت مره» سرپرست رسانه‌ای حماس در گفتگو با تارنمای «العربی الجدید» سفر هیاتی از سوی حماس به تهران را پیش‌زمینه دگرگونی سیاست‌های این گروه ندانست و گفت که حماس خطایی مرتکب نشده تا از آن عقب‌نشینی کند و یا موضعی نداشته که بخواهد پوزش بخواهد.

از نخستین رفتارهای «حماس» در برابر سوریه و حمایت‌هایش از «داعش» که بگذریم، در تاریخ دوم نوامبر بود که این گروه دهشت‌افکن در غزه ابراز موجودیت کرد و کانون فرهنگی فرانسه و خانه‌های تعدادی از فعالان حماس را هدف یورش خود قرار داد. اما «حماس» با این دلیل که نقش «داعش» در این حوادث اثبات نشده این رخداد را محکوم نکرد.

مقامات «حماس» بر این باور هستند که نمی‌توان از واژه «تروریست» برای گروه «داعش» بکارگیری کرد و این گروه سیاسی موضعی در قبال گروههای غیر فلسطینی اتخاذ نخواهد کرد. یکی از فرماندهان امنیتی حماس در پاسخ به رسانه «الغول» گفته است: « ما هیچ مشکلی با ایدئولوژی آنها (سلفی‌ها) نداریم. ولی اگر آنها خواستند جلیقه‌های انفجاری بپوشند و دولت حماس و افراد آن را کافر بخوانند آن گاه جلوی آنها خواهیم ایستاد».

وی درباره گروه‌های سلفی عقیده دارد: «ما همه اسلام‌گرا هستیم و از نظر ایدئولوژیک برای ما سخت است که آنها را به عنوان گروهی تروریست محکوم کنیم. ما نیز به روش مشابهی از سوی کشورهای عربی و غربی در معرض اتهام قرار گرفته‌ایم».

حمایت «حماس» از گروه تروریستی «داعش» و بازگشت به دامن جمهوری اسلامی ایران برای حمایت‌های مالی و نظامی و شاید! تهدید ایران به پناه بردن این گروه سیاسی به دامن نفت‌آلود عربستان سعودی نیازمند راهکاری درست است.

در سریال تلویزیونی «مختار»، «رضا کیانیان» که در نقش «عبدالله بن زبیر» بود در گفتگویی با «فربیرز عرب‌نیا» در نقش «مختار» گفتگویی دارند درباره «یزید» که بسیار جالب و شاید برای برخی پندآموز باشد.


مختار: چه فرقی است بین آل زبیر و آل امویه وقتی بناست بر یک شیوه حکومت کنند ؟ با این اوصاف شما و یزید یک جور فکر می کنید ،برای چه با او مخالف هستید؟
عبدالله زبیر: من ،من با یزید بر سر شریعت مشکل دارم مسلمان، به سیاست او که معترض نیستم ،به دیانت او معترضم ،مختار تو تشنه به خون یزیدی ،من هم هستم ،تو خون خواه حسینی ،من هم خون خواه اویم ،بیعت کن قال قضیه را بکن
مختار: به یک شرط
عبدالله زبیر:شرط؟ چه شرطی؟!!
مختار: عراق عرب
عبدالله زبیر: پس درد مختار هم داغ حسین نیست ،خون خواهی حسین بهانه ای برای رسیدن به حکومت عراق

بوستان ولایت را دریابیم

شنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۸ ب.ظ
بوستان‌ها ریه‌های تنفسی شهرند، ریه‌های تهران ضعیف است
بوستان ولایت را دریابیم.

لینک گزارش تصویری در خبرگزاری مهر

لینک گزارش با عکس‌های بیشتر در مجله پژواک

لینک گزارش در خبرگزاری فارس

آقای روحانی! تضمین می‌کنید؟

جمعه, ۱۱ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۰۰ ق.ظ

«پرسش مهر» ایده (آرمان) و ایجاد یک رابطه تعاملی میان رییس جمهوری با دانش آموزان بود که از آغاز دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی آغاز شد و تا اکنون نیز ادامه داشته است. تحلیل گفتمان پرسش‌های طرح شده توسط رییس‌های جمهور اطلاعات درخور توجه‌ای را نشان می‌دهد که بیانگر سیستم‌های اندیشه پرسشگران است. اما اشاره ما در اینجا بررسی و تحلیل پرسش‌ها و گفتارهای گفته نیست ولی پرسشی است بر پرسش مهر؛ یا بهتر بگویم پرسشی است بر نکته اساسی طرح شده در پرسش مهر.

آقای روحانی رییس جمهوری در مهر ماه امسال در پرسش خود مشکل جدی کم آبی را گفته ولی پیش از آن واژگانی ریشه‌ای از وظیفه آموزش و پرورش و مدرسه سخن گفتند و جان سخن ایشان آن بود که: « مدرسه باید دانش‌آموزانی متفکر، پرسشگر، نقاد و اخلاقی تربیت کند. مدرسه مطلوب باید فرهنگ خلاقیت، عقلانیت، گفت‌وگو و مدارا را بیاموزد.»

که همانا در یک خانواده، مدرسه، دانشگاه و جامعه نیز بایستی آموزش، پرورش و تربیت بر همین بنیاد باشد. ولی همزمان با این تربیت ایجاد زیرساخت‌های مرتبط با آن نیز همسو با آن رشد و تعالی داشته باشد که اگر غیر از این بود و دانش آموز تربیت شده در جامعه‌ای پا فرا نهاد که تضادهای تربیتی خود را با واقعیت‌های جامعه همسو و یکسان نیافت؛ بر اساس این پارادوکس شخصیتی دوگانه یافته و آن را به نسل پس از خود نیز انتقال خواهد داد.

آقای روحانی! تضمین شما چیست که اگر این دانش آموزی که در مدرسه متفکر پرورش یافت و زمانی که جامعه در انتظار دریافت سرمایه‌گذاری این تفکر است با مدیران و مسئولین غیر متفکر که بر اساس رانت و رابطه در جایگاهی به ناحق نشسته‌اند و آنگاه بر گرده این اندیشمند سوار شوند همین افراد ترک میهن نکنند؟

آقای روحانی! تضمین شما چیست که اگر دانش آموزی پرسشگر تربیت شد و خدایی ناخواسته! دست تقدیر او را روزنامه‌نگار کرد به دلیل پرسشگری رسانه‌اش توقیف نشود و بیکار و یا اگر «میزان الحراره» پرسشگری‌اش کمی بالا رفت زندان جایگاهش نباشد؟

آقای روحانی! تضمین شما چیست که اگر این دانش آموزی که نقاد تربیت شد و خدای ناکرده شد عکاس مطبوعاتی و به چند عکس تهیه شده توسط مدیر فلان اداره انتقاد کرد به دلیل انتقاد ناپذیری مدیر و شکایت او به شلاق محکوم نشود؟

پرسش‌های دیگری هم هست که بماند.

در نهایت خرسندم که پرسش‌های شما بسیار خردمندانه‌تر از پرسش‌هایی فضایی 8 سال گذشته است.

بیخرد، خودخواه و بیمارم اگر...

جمعه, ۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۹ ب.ظ

تنه درختان در سکوتی آرام به زمین می‌افتند

دوشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۳، ۰۸:۵۸ ب.ظ

بزرگراه چمران پایین تر از پل مدیریت زمانی به دلیل باغ‌های آن حوالی محلی بود برای برگزاری جشن‌ها و مراسم‌ها؛ اما اکنون این باغ‌ها آرام آرام در حال خشک شدن هستند و آبی برای زندگی و زنده ماندن به آنها داده نمی‌شود.

درختان تک تک خشک شده و بریده می‌شوند و پای سایر درختان زباله‌های ساختمانی ریخته شده تا حتی اگر آبی به آنها داده شد در میانه نخاله‌های ساختمانی از بین برود.

درختان قطع شده سوخته و در پای برخی درختان آثار آتش و دود هویدا است و آنچه سر برافراشته برجی است استوار به نام میلاد!


لینک عکس‌ها در خبرگزاری مهر


لینک عکس‌ها در شبکه خبر

یکی از فرهنگ ما ایرانی‌ها در عصرهای پنج شنبه حاضر شدن بر سر مزار درگذشتگان و خواندن فاتحه و پخش خیرات (بزرگواری) است.

روح علی حاتمی شاد در فیلم مادر و «دیالوگ»‌های ماندگارش:


مادر: می مونه یه حلوا، هدیه صاحبان عزا به اهل قبور. این تنها شیرینی ضیافت مرگ، عطر و طعمش دعاست. روغن خوبم تو خونه داریم، زعفرونم هست، اما چربی و شیرینی ملاک نیست، این حرمتیه که زنده ها به مرده هاشون می ذارن. اجرشم نزول صلوات و حمد و قل هوالله ست. فقط دلواپس آردم. خاطر جمع نیستم. می ترسم مونده باشه.

محمد ابراهیم: آرد هشتر خان می خرم برات، فرد اعلا، حلوا می پزم، تر حلوا.

محمد ابراهیم: ما یه سر خاک و فاتحه باس بیایم ... که خب اونم میایم ... فاتحه اش رو هم می شه از همین راه دور پیشکی حواله کرد! ... (با دست محکم می زنه تو پیشونیش) فاتحه!


امروز مصاحبه‌ای با امین زندگانی بازیگر سینما در ایسنا خواندم (لینک مصاحبه) ایشان پیشنهاد داده که برای آمدن به «قطعه هنرمندان» مجوز V.I.P صادر شده و بلیت فروشی کنند تا هر کسی نتواند وارد قطعه نام‌آوران شود.


...قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) که هنرمندان بزرگی در آن به خاک سپرده شده‌اند همگانی است و محدودیتی برای حضور عامه مردم وجود ندارد. پدرم و خیلی از دوستان عزیزم در این قطعه دفن شده‌اند ولی زمانی که بر سر مزارشان می‌روم همیشه دچار معضل هستم؛ چراکه حداقل 500 نفر آدم در آنجا حضور دارند که اصلا من نوعی نمی‌توانم حتی پنج دقیقه با پدرم و دوستانم خلوت کنم، این در حالی است که اگر این قطعه دارای وی آی پی باشد و یا مکانی برای فروش بلیت داشته باشد، مطمئنا این اتفاق نظم بهتری خواهد داشت و از حالت هرج و مرج خارج می‌شود.


خدا را سپاس که نه نام‌آوریم و نه هنرمند که پس از مرگ ما را در این تکه خاکی راهی دیار باقی کنند که اگر بودیم خانواده یارانه بگیر ما و دوستان در جدال با خط فقر و قبر! برای حاضر شدن بر سر مزار ما و پخش خرما و حلوایی باید درگیر بروکراسی دریافت برگه V.I.P شده یا دست در جیب کرده و پول بلیت برای فاتحه پرداخت کنند.

محمد ابراهیم(خطاب به مادر): این دنیا ایـنقد کثیفه که با اشک های تو هـم پاک نـمیشه ...

چه خوش گفت اوحدی:
کسی ز جام غرور زمانه مست مباد

دغدغه من؛ چالش شما نیست!

جمعه, ۷ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۰۶ ب.ظ

در هفته‌های گذشته موجی در فضای رسانه‌های آن‌لاین با نام «چالش سطل آب یخ» به وجود آمد که چیستی و فلسفه آن را شنیده و خوانده‌ایم. مخالف‌ها و موافق‌های این موج که به راستی یک «موج» رسانه‌ای است در رد و تایید آن اظهار نظرهای مختلفی کرده‌اند.

مهمترین نظری که در موافقت و علت راه‌اندازی این موج گفته شده این است که در مورد بیماری مهلکی مانند ALS دو مساله وجود دارد یکی فراهم کردن منابع لازم جهت پیدا کردن درمانی موثر برای این بیماری و البته کمک به افراد مبتلا و دیگری شناساندن این بیماری به عموم. چالش سطل آب یخ دقیقاً همین کار را انجام می دهد باعث می شود عموم مردم این بیماری بهتر بشناسند و ضرورت جمع آوری کمک های خیریه برای آن را نیز بهتر درک نمایند.

کمک به بیماران و نیازمندان در فرهنگ ما و در دین ما سفارش بسیار شده است. اما متاسفانه این موج در ایران به یک سوژه تفریحی و رسانه‌ای تبدیل شد که با حضور هنرمندان و ورزشکاران و مجریان رسانه‌های دیداری ادامه یافت و انتشار آن در شبکه‌های مجازی گدایان و محتاجان «لایک» را تشویق به انجام آن کرد.

مردم جوگیری که بدون اندیشه و تفکر، فعلی را تقلید وار به پیش می‌برند در حالی که چالش فکری و ذهنی و مطالعاتی آنان بیشتر نیاز به بررسی دارد تا سطل آب یخ!

مجری تلویزیونی که در برنامه خود التماس می‌کند آب را بیهوده صرف نکنید و خود آب یخی را بر روی سخن خود می‌ریزد تا روی سر و تنش! و یا مجری دیگری که آب یخ بر روی خود می‌ریزد و وزیر امور خارجه را به ادامه این موج دعوت می‌کند! (خدایا جایگاه اندیشه و سخن کجاست؟)

هنرمندان سینمایی که در ماه رمضان با اشک چشم‌بار به منزل کودکانی می‌روند تا آرزوهایشان را برآورده کنند و آبروی خانواده آنان را در قاب تلویزونی به حراج می‌گذارند خبر ندارند که همکار بازیگر و تهیه کننده‌یشان به دلیل 70 میلیون تومان 14 سال است در زندان به سر می‌برد.

اهالی سینمایی که ادعای الگو بودن دارند و در بر در به دنبال راهی برای ارسال 100 دلار به خارج از کشور هستند نمی‌توانند این مبلغ را به کودکان سرطانی ایران، نه؛ به بیماران خاصی که ماهانه 10 میلیون تومان هزینه داروی آنان است؛ و نه سایرین. بلکه به همکار و بازیگر هم صنف خود یاری رسانند.

چالش سطل آب یخ دغدغه من نیست! دغدغه و چالش من سر بریدن هزاران انسان در عراق است، دغدغه من احساس آن فردی است که وقتی ویدئویی شکستن پای انسانی را توسط داعش می‌بیند نیاز به اروژانس و کمک پزشکی دارد و هق هق گریه‌هایش برای انسانیت.

دغدغه من چالش آب یخی نیست که برای تفریح روی سر می‌ریزند؛ بلکه زجه‌های پیرزنی است که در کوهستانهای عراق از مرگ همسر و پسرانش می‌گوید و شاهد مرگ کودکان خویش است که از بیماری و گرسنگی و تشنگی نای ناله ندارند. دغدغه من احساس زنان جوانی عراقی است که در زندانهای داعش انتظار تجاوزی کثیف است و همسرانشان در گورهای دسته جمعی جان باخته‌اند.

چالش من سوختن هزاران هکتار درخت است در جنگلهای ایران، مرگ دریاچه ارومیه و زاینده رود، تیراژ 200 جلدی کتاب در ایران، به حراج گذاشتن کلیه‌ی جوان 20 ساله، چالش من ناامنی غذایی در 5 استان کشور است.

راستی شما هم دغدغه این را دارید که رتبه اول مصرف تریاک دنیا را داریم؟ چالش بیماران محتاجی که شب هنگام از درد آرزوی مرگ دارند چطور؟ بیکاران تحصیل کرده‌ای که شرمنده خانواده خود هستند؟ و هزاران دغدغه دیگر؟

ای کاش این دغدغه‌ها هم با یک سطل آب یخ به سامان می‌رسید!

میلیونهای لیتر آب در این چالش صرف شد و چه زمانها و چه فرصت‌های که نسوخت!

اگر در چالش سطل آب یخ 24 ساعت فرصت دارید اما برای بیدار شدن فرصت اندک است. واژه «چالش» در فرهنگ دهخدا به معنی رفتار کسی از روی تکبر و نخوت و ناز است در برابر حریف کارزار.

حریف ما کیست و کارزار ما کجاست؟

 

وای اگر صد را یکی بیند ز دور
تا بچالش اندر آید ازغرور

«مولوی»

هفدهم مرداد روز خبرنگار

پنجشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۳۷ ب.ظ
به نام خداوند جان و خرد
هفدهم مرداد روز خبرنگار بر شما استاد گرانقدر، دانش‌آموخته گرامی و دانشجوی عزیز و نیز بر اهالی و اصحاب رسانه فرخنده باد.
با تبریک این روز برای جنابعالی اندیشه‌ای ناب، قلمی توانا و نوشته‌ای روشن‌بخش آرزومندم.

عرق شرم بر پیشانی سنگ‌پای قزوین!

پنجشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۵۹ ب.ظ

وقتی مرجع تقلیدی به افرادی بگوید: دروغگو و فریبکار، سنگ پای قزوین هم شرم می‌کند که باز دروغ بگوید.


آیت الله ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید گفت: متاسفانه دولت سابق با ارائه آمار غیرواقعی و دروغین، خودشان و ملت را فریب می دادند و باعث دردسر مردم می شدند. (لینک)

الهام: در دولت احمدی نژاد مشکلات مردم حل شد (لینک)


پیامبر صلى الله علیه و آله:
آیَةُ المُنافِقِ ثَلاثٌ: اِذا حَدَثَ کَذِبَ وَ اِذا وَعَدَ اَخلَفَ وَ اِذا اؤتُمِنَ خانَ؛ نشان منافق سه چیز است: 1 - سخن به دروغ بگوید . 2 - از وعده تخلف کند .3 - در امانت خیانت نماید .


ثَلاثٌ مَن کُنَّ فیهِ فَهِىَ راجِعَةٌ عَلى صاحِبِها: اَلبَغىُ و َالمَکرُ و َالنَّکثُ؛
سه خصلت است که در هر کس باشد (آثارش) به خود او بر مى گردد: ظلم کردن، فریب دادن و تخلّف از وعده.


امام على علیه السلام:

لا تَستَشِرِ الکَذّابَ فَإِنَّهُ کَالسَّرابِ یُقَرِّبُ عَلَیکَ البَعیدَ وَ یُبَعِّهُ عَلَیکَ القَریبَ؛
با دروغگو مشورت نکن، چون دروغگو، مانند سراب، دور را در نظرت نزدیک نشان مى دهد و نزدیک را دور.


إیّاکَ و َالخَدیعَةَ فَإِنَّ الخَدیعَةَ مِن خُلُقِ اللَّئِیم‏

از فریب دادن بپرهیز. زیرا فریب، خوى فرومایگان است.

الف: اگر شرایطی فراهم می‌شد بسیار دوست داشته و دارم که دو کتاب بنویسم. توضیحات کتاب رو نکته‌دانان با مشاهده عنوان کتاب درخواهند یافت:

1- از محمود افغان تا محمود احمدی نژاد (تاریخ 300 سال خدمت و خیانت به ایران)

2- بازجوی عاشق (زندگی‌نامه اسفندیار رحیم مشایی)


ب: منوچهر متکی وزیر سابق محمود احمدی نژاد گفته: مشکل بزرگ احمدی‌نژاد این بود که نمی‌دانست نمی‌داند! (لینک)

یعنی همان که:

آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند


ج: جریان 3002 دانشجویی که بدون شرایط در هشت سال گذشته وارد مقطع دکترا شدند را خوانده و شنیده‌ایم. معاون وزیر علوم طی مصاحبه‌ای آماری از این دانشجویان داده است:
یک هزار و ۸۸۴ تن از بورس خارج به داخل تبدیل وضعیت شدند و در دانشگاه‌ها با گرفتن پذیرش، مشغول به تحصیل هستند.
برای هر یک از دانشجویان بورسیه خارج بین ۶۰۰ میلیون تا یک میلیارد تومان هزینه می‌کند.
معدل کار‌شناسی ۲۲۸ تن کمتر از ۱۴ بوده
معدل ۳۰۵ تن در دوره کار‌شناسی ارشد، کمتر از ۱۶ بوده
در پرونده ۲۳۵ نفر هیچ عددی به عنوان معدل درج نشده است
از این تعداد ۳۲۵ تن ‌شرط سنی نداشته‌‌اند
در پرونده ۱۸۳ تن هیچ سند محضری برای خدمت پس از فارغ‌التحصیلی وجود ندارد
نام برخی از آقازاده‌ها و منسوبین نیز در میان ‌این‌ دانشجویان وجود دارد

راستی حروم خوری خوشمزه است؟
نظامی در هفت پیکر در خصوص حرام خوری شعر زیبایی دارد!

روز ارتباطات و روابط عمومی بر شما مبارک باد

شنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۵:۱۰ ب.ظ

روز ارتباطات و روابط عمومی را به شما استاد ارجمند، فرهیخته گرامی، دانشجو و دانش آموخته عزیز و همه فعالان عرصه ارتباطات و رسانه و روابط عمومی تبریک عرض کرده و آرزوی موفقیت و سربلندی شما را دارم.

آقای نخست وزیر لطفا خفه شوید

سه شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۴۵ ب.ظ

مجری بی بی سی Andrew Marr در یک برنامه تلویزیونی خطاب به دیوید کامرون که در حال گفت و گو با کریستین امانپور بود گفت: آقای نخست وزیر لطفا خفه شوید. متاسفم برنامه رو به اتمام است.

“I, I…Prime Minister shut up I’m afraid. I’m really, really sorry, we have run out of time.”

برای مشاهده ویدیو از لینک زیر استفاده کنید.

مشاهده ویدئو

بازیابی ایمیل پرفسور معتمد نژاد

سه شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۲۳ ب.ظ

پس از درگذشت پرفسور معتمدنژاد پدر علم ارتباطات ایران مراسم‌های یادبودی در شأن ایشان برگزار شد و سخنرانی‌ها و مقاله‌ها و مطالبی در خصوص مقام والای علمی و آکادمیک و شخصیت ایشان انتشار یافت. یکی از یادگارهای انسان در فضای مجازی پست الکترونیک فرد است که پس از فوت، در صورت نامشخص بودن رمز ورودی (Password) ایمیل فرد نیز پس از مدتی از بین می‌رود.

ایمیل در فضای مجازی علاوه بر اینکه یکی از راههای ارتباطی فرد با سایرین محسوب می‌شود، واسطی است میان کاربر با سایر درگاههای اینترنتی. از این‌رو ایمیل شخصیت‌های دانشگاهی نیز دارای ارزش آکادمیک برای دانشگاه و سایر استادان رشته مربوطه و ارزش عاطفی و خانوادگی برای بستگان است. بازیابی و درخواست رمز عبور ایمیل فرد متوفی از سوی سرویس‌های ارائه‌دهنده ایمیل نیز ممکن نیست. (هر چند نمونه‌های معدودی از ارائه آن توسط حکم دادگاه به خانواده و وراث مشاهده شده است.)

پس از درگذشت پرفسور معتمدنژاد به دلیل اینکه ایشان مدتی در بستر بیماری بودن، ایمیل ایشان با نشانی: ka_motamed@hotmail.com که در تمامی سایتها این ایمیل به عنوان ایمیل رسمی ایشان معرفی شده است و در سایت یونسکو نیز به ثبت رسیده در حالت Deactivate قرار گرفته بود که مدتی پیش از طریق راهها و ترفندهایی این ایمیل بازیابی و به حالت Reactivate درآمد.



مشاهده صفحه تنظیمات ایمیل پرفسور معتمدنژاد در ابعاد بزرگتر

اساتید محترم ارتباطات و یا دوستانی که با خانواده ایشان در تماس هستند از طریق پیام خصوصی یا ایمیل راه ارتباطی را اعلام کنند که اطلاعات ورود به ایمیل ایشان در اختیار خانواده محترم پرفسور معتمدنژاد قرار داده شود و یا به دانشگاه یا مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها ارائه گردد.


شادی و غفران الهی را برای تمامی درگذشتگان از خداوند منان مسئلت دارم.


پاینده باشید

بدون هیچ توضیح؛ پرویز کاظمی وزیر احمدی نژاد:


مسبب تحریم‌ها ایشان است.

احمدی‌نژاد یک واکسینه است که دیگر این میکروب وارد بدنمان نشود.

آقای احمدی‌نژاد اصلا علم، فهم و سواد مدیریت ندارد.

این آدم انسجام فکری ندارد.

مشایی اصلا عرضه ندارد.

آمریکا خیلی از دست احمدی‌نژاد راضی است. اسرائیل هم.


احمدی‌نژاد به وزرا می‌گفت در جلسات مجمع تشخیص حاضر نشوند.

آقای احمدی‌نژاد اصلا سیستماتیک نیست.

ایشان اصلا گوش شنوا نداشت.

یک موضوع دیگر این بود که احمدی‌نژاد دروغ می‌گفت.مثلا با من ظهر جلسه داشت و صحبت می‌کرد و شب در جای دیگری می‌گفت از صبح در اصفهان بودم. بعد طوری حرف می‌زد و توضیح می‌داد که حتی من هم قانع می‌شدم و با خود می‌گفتم که نکند حتما روز گذشته پیش ایشان بودم.

ما برای احمدی‌نژاد اعتبار داشتیم. در واقع ما را طعمه کرد. 

هر سال متفاوت‌تر شد. همین طوری سیر سقوط را طی کرد و دچار هوای نفس شد.

اتفاقا باج هم می‌داد.(به اصولگرایان)

نمی‌دانست در جایگاه یک رئیس‌جمهور چگونه باید رفتار کند. تعاملات مدیریت را نمی‌دانست.

آقای کاظمی! با مجموع کارهایی که آقای احمدی‌نژاد کرد، فکر می‌کنید چرا نظام با ایشان مصالحه می‌کرد؟ به نظرم اشتباه کرد.

گفتم آقای لاریجانی به مقدسات، به هر کسی که دوست دارید به بزرگان نظام بگویید نگذارند این آقا رئیس‌جمهور شود. گفتم اگر این رئیس‌جمهور شود دیگر کشور نداریم. آمریکا باید 5 میلیارد دلار خرج می‌کرد تا کشور ما را به اینجا برساند.

(مشایی)تعطیل است. روزی که برای ثبت‌ نام رفته بود دیدید چگونه بود؟ منگ و گیج.

شناختی که من از احمدی‌نژاد دارم این است که 100 تا مشایی را درس می‌دهد و شناختی که از مشایی دارم این است که یک آدم معمولی است.

مدیریت آقای احمدی‌نژاد دیداری و شو بود.

پوپولیستی یعنی همین.

او می‌خواست خودش را مطرح کند و برایش مهم نبود که در این بین دیگران تخریب شوند.

در زمان احمدی‌نژاد کیلویی کار کردن خیلی مهم بود.

باور من این است که احمدی‌نژاد فقط خودش را می‌دید. براش انقلاب و امثالهم مهم نبود.

یک اینکه آقای احمدی‌نژاد دروغ می‌گوید و دو اینکه حریم نگه نمی‌دارد.

نسبت به مقام معظم رهبری که نکته‌ای نداشت؟ رفتارهایش پیروی را نشان نمی‌داد.

نسبت به تذکر مراجع بی‌توجه بود.

او یک هنجارشکن بود.

از نیمه دوم 89 خط و ربط احمدی‌نژاد خیلی بد شد. رفتارها، کردارها، تمسخرها، تحقیرها. در مجلس بگویی ممه را لولو برد؟ هر چی از دهانش می‌آمد، هر جا می‌شد می‌گفت.

آقای احمدی‌نژاد مدیریت زمان نمی‌شناخت.



متن کامل مصاحبه با پرویز کاظمی در ایسنا



سوم ماه می روز مطبوعات

شنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۵:۵۰ ب.ظ

سوم ماه می (برابر با 13 اردیبهشت) روز مطبوعات بر اهالی مطبوعات (استادان، روزنامه‌نگاران، دانشجویان، دانش‌آموختگان و فعالان حوزه مطبوعات) فرخنده باد.

عرضه و تقاضای«شیشه» در مالزی؛ خوب؟ بد؟ زشت؟

جمعه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۲۵ ق.ظ

یکی از مهمترین اصول در هر فعالیت اقتصادی (قانونی و غیر قانونی) که مورد توجه فعالان اقتصادی قرار می‌گیرد بحث عرضه و تقاضا است که صعود و نزول هر فعالیت اقتصادی معلولی از ارتباط میان این دو عامل است. در بحث تجارت کثیف، یکی از حوزه‌های فعالیت مواد مخدر است. معضل مواد مخدر در هر کشوری یکی از مسائل مهم جهان امروز است که در هر جامعه بسته به موقعیت جغرافیایی، سابقه استفاده، هزینه و دیگر شرایط (که بحث این نوشته نیست)نوع ماده مخدر متفاوت است.

طبق اعلام رسمی 221 نفر ایرانی در 12 زندان مالزی به جرم حمل ماده مخدر «مت آمفتامین» - در اصطلاح مالایی آن «شابو»، که در ایران به شیشه مشهور است- دربند هستند. با پیگیری اخبار این حوزه در سالهای گذشته شاهد آن بودیم که برای مثال از یک قاچاقچی 81 کیلو شیشه به مقصد مالزی در یک کانتینر کشف و ضبط شد (لینک) و یا پلیس ایران در حمله به یک باند بین‌المللی 300 کیلو شیشه را کشف و ضبط کرد و اخبار اینچنینی که همه به یک مقصد ارسال می‌شود. مالزی! چرا که هزینه کسب شده حاصل از فروش «شابو» در مالزی به صورت میلیاردی است.

در خصوص مذمت این تجارت کثیف مطالب زیادی منتشر شده است که مهمترین آن: دستگیری قاچاقچیان که اکثریت آن را جوانان شامل می‌شوند، ضربه به شأن و منزلت ایرانیان و دانشجویان در مالزی، برخورد غیر انسانی با قاچاقچیان و اعدام آنان و... که اشاره به آن نیازمند نگارش مقاله مفصلی است.

دولت مالزی نیز برخوردهای را با ایرانیان داشته و دارد که البته حق هم دارد و ایران نیز در مرزهای هوایی کنترل بیشتری را اعمال می‌کند که خروج مواد مخدر سخت‌تر شود.

کارشناسان، جامعه‌شناسان، جرم‌شناسان و افراد متخصص در این حوزه دیدگاههای خود را بیان داشته‌اند اما یک سوال از دولت مالزی - که تمامی مشکلات ناشی از مواد مخدر کشور خود را مرتبط با ایرانیان می‌داند- مخفی مانده است.

در ایران تریاک ماده مخدر اول است که رتبه اول مصرف تریاک جهان را به خود اختصاص داده است؛ چرا که میزان تقاضای این ماده بالا است.(به هر دلیل). خروج ماده مخدر «شابو» یا همان «شیشه» به کشور مالزی نشان چیست؟ چرا قاچاقچیان حاضر به ریسک بالای اعدام نیز می‌شوند اما این ماده را به مالزی قاچاق می‌کنند؟ آیا جز این نیست که این ماده مخدر در مالزی به مصرف می‌رسد؟ حتی با فرض و ادعای اینکه مالزی کشور مقصد نیست و تنها به عنوان کشور واسط و ترانزیت مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد.

اگر ادعا شود که این ماده به مالزی قاچاق شده و سپس به سایر کشورهای منطقه از جمله: سنگاپور، تایلند، برمه و فیلیپین ارسال می‌شود چرا قاچاقچیان مستقیم این عمل را به کشور نهایی انجام نمی‌دهند؟

آنچه مسلم است پس از سنگاپور، مالزی گرانتر از کشورهای منطقه محسوب می‌شود و هزینه تجارت مواد مخدر در کشورهایی چون تایلند و فیلیپین از نطر قاچاقچیان به صرفه و اقتصادی! نیست. هر چند بنا به اعلام رسمی مقداری از این مواد به خارج از مالزی قاچاق می‌شود که این ادعا تنها به دو کشور سنگاپور و برونئی قابل قبول است.

اگر چه اخباری منتشر می‌شود که بیانگر دستگیری قاچاقچیان مالایی در استرالیا و نیوزلند است و این موضوع نشان از وجود قاچاقچیانی حرفه‌ای در مالزی است. مالایی تبارانی که خود نیز به همین جرم در سایر کشورها دربند هستند.

سالانه مقدار زیادی «شیشه» در واحد وزنی به مالزی قاچاق می‌شود. آیا این ماده مصارف دیگری نیز دارد؟ جز این نیست که میزان تقاضا در کشور مالزی هر چه بیشتر باشد عرضه آن نیز افزایش می‌یابد. بنابراین این حجم بالای ماده مخدر که قسمتی از آن نیز به کشورهای دیگر قاچاق می‌شود در مالزی به مصرف می‌رسد و این مساله بیانگر آن است که دولت مالزی علاوه بر مبارزه با قاچاق مواد مخدر بایستی به آموزش و فرهنگ‌سازی و مبارزه با اعتیاد این ماده بپردازد.

وجود مراکز تفریح شبانه،  کارگران خارجی در مالزی (کارگران جنسی و سایر کارگران) و نیز جوانان مالایی (در هر سه نژاد مالایی، چینی و هندی) که درگیر اعتیاد هستند از بسترهای افزایش مصرف «شابو» در مالزی است که بازنگری اساسی را از سوی مالزی طلب می‌کند. از سوی دیگر کنترل و مبارزه با سندیکاهای خلافکاران و قاچاقچیان مالایی نیز می‌تواند در کاهش میزان عرضه و تقاضا نقش موثری داشته باشد.


ترفندی برای مطالعه سایتهای مسدود!

پنجشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۰۵ ق.ظ

در انتهای مطلب «استراتژی مهار چین و جان 329 مسافر هواپیمای MH370» اشاره کردم که لینک خبر در روزنامه mirror به تشخیص کمیته فیلترینگ مسدود است و قول دادم که راهکار مطالعه اینگونه سایتها را بدون استفاده از نرم افزار یا V.P.N با شما درمیان گذارم.

این شیوه برای مطالعه مقاله یا خبر و گزارش سایتهای مسدود شده مفید است. به هر ترتیب شیوه استفاده از این روش در عین سادگی بسیار مفید است و نوع استفاده از این روش به شخص بستگی دارد.

و اما ترفند:

برای مثال درنظر بگیرید که ما قصد داریم صفحه اول سایت روزنامه mirror را به نشانی اینترنتی: http://www.mirror.co.uk مطالعه کنیم و یا لینک مطلبی از روزنامه را داریم مانند این لینک:

http://www.mirror.co.uk/news/world-news/mh370-conspiracy-america-shoot-down-3437540

یا شاید در صفحه فیس بوک روزنامه لس آنجلس تایمز به نشانی اینترنتی:  https://www.facebook.com/latimes  مطلبی منتشر شده که برای استناد به آن در کار خبری نیاز به کپی از صفحه داریم. امکان استفاده از نرم افزارهای مربوطه و V.P.N را هم نداریم؛ برای این منظور کافی است به تبدیل کننده‌های آنلاین (online converter) مراجعه کنیم. تبدیل کننده‌هایی که تصویر، فایل های اسنادی و سایر فایل‌های قابل تبدیل را به فرمت‌های دیگر تبدیل می‌کنند.

در این تبدیل کننده‌ها امکان تبدیل صفحه html به pdf نیز وجود دارد. بدین صورت که شما لینک html خود را در کادر مورد نظر وارد می‌کنید و گزینه convert to PDF را کلیک کرده و صفحه مورد نظر به صورت فایل pdf برای شما دانلود می‌شود. یکی از مناسب‌ترین سایتها که این عمل را انجام می‌دهد سایت pdfcrowd به نشانی اینترنتی http://pdfcrowd.com است. شما پس از وارد شدن به صفحه مورد اشاره با این صفحه (تصویر صفحه) روبرو می‌شوید.

در قسمت Address لینک خود را درج کنید و در صورت نیاز به تنظیم فایل pdf دریافتی از بخش options تنظیمات مورد نظر را اعمال کنید و یا به صورت پیش‌فرض قرار داده و تغییری را انجام ندهید. سپس کلید Enter را زده یا روی convert to PDF کلیک کنید. سایت مورد نظر به لینک شما مراجعه کرده و پس از تبدیل تمامی صفحه آن را به صورت pdf در اختیار شما قرار می‌دهد و فایل شروع به دانلود روی کامپیوتر می‌شود.

این ترفند علاوه بر اینکه باعث مشاهده و مطالعه لینک مورد نظر می‌شود با دریافت صفحه به صورت pdf  امکان آرشیو و ذخیره آن نیز امکان‌پذیر خواهد بود.

برای نمونه می‌توانید صفحه فیس بوک روزنامه لس آنجلس تایمز به نشانی اینترنتی:  https://www.facebook.com/latimes را در سایت pdfcrowd دانلود و مطالعه فرمایید.


پاینده باشید

سگهای گله که سرشاخ می‌شوند

سه شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۶:۴۳ ب.ظ
در این چند روز اخیر این شعر (درج شده در ستون «الو سلام» در روزنامه سلام سال 1376) چه مصداق عینی پیدا کرده!

سگهای گله که سرشاخ می‌شوند

گرگان یائسه گستاخ می‌شوند

کفتارهای پوزه فرو برده در لجن

از غارها بر آمده، سلاخ می‌شوند

بزغاله‌های سرکش و نوبره‌های رام

آماج خشم دشنه طباخ می‌شوند

چوپان و نی‌لبک همه از بین می‌رود

سگهای گله که سرشاخ می‌شوند


18 بهمن 1391 مطلبی نوشتم با عنوان: «این وسط عباس کیه؟» که بار دیگه بهش اشاره می‌کنم.
به راستی با این بی‌اخلاقی‌های سیاسی این وسط کی سلاخی میشه و گوشت قربونی هنوز عباسه؟

با سپاس از یادآوری و ویرایش شعر توسط دوست عزیزم محمدرضا

استراتژی مهار چین و جان 329 مسافر هواپیمای MH370

دوشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۵:۰۵ ب.ظ

یکشنبه 24 فروردین با اعلام خبر خاموش شدن جعبه سیاه هواپیمای MH370 مطلبی کوتاه با عنوان: جعبه سیاه هواپیمای MH370 و روسیاهی سه دولت! نوشتم که اشاره‌ای داشتم به سه دولت دخیل و مقصر در ماجرای ناپدید شدن هواپیمای خطوط هوایی مالزی.

دولتی که برای منافع خود دست به هر اقدامی می‌زند، دولتی که برای حفظ منافع خود از دولت نخست حمایت و آن را یاری می‌دهد و دولتی که برای حفظ منافع خود بر روی واقعیت سرپوش می‌گذارد. و جالب اینکه همه برای منافع خود این کار را انجام می‌دهند و اگر در این بین 239 انسان هم کشته شوند باز حفظ منافع اهمیت دارد نه جان انسانها.

چند روز پیش در حال مطالعه اخبار بودم که در تاریخ 20 آوریل (برابر با 31 فروردین) روزنامه mirror چاپ انگلستان برای نخستین بار خبری را منتشر کرد (لینک خبر)






در این خبر «جان چاکمن» مدیر عامل سابق یک کمپانی نفتی مهم کانادا اعلام کرده است که هواپیمای MH370 عمدا یا سهوا توسط نیروی دریایی آمریکا سرنگون شده باشد و اکنون این کشور در حال سرپوش گذاشتن بر این اقدام خرابکارانه است. وی همچنین گفته: اکنون می‌توان بقایای آن را در اعماق 6.5 کیلومتری اقیانوس پیدا کرد اما از آنجا که رسیدن به این عمق تقریبا غیرممکن است، آمریکا از عدم امکان پیدا کردن بقایای هواپیما حتی در صورت شناسایی محل سقوط آن، اطمینان خاطر دارد. (متن خبر به صورت PDF)
افرادی که در حوزه استراتژیک منطقه آسیای جنوب شرقی مطالعاتی دارند آگاه هستند که آمریکا اهمیت خاصی برای این منطقه به دلیل همجواری با چین قائل است (حوزه‌های نظامی، اقتصادی و ارتباطات چین با روسیه)؛ بنابراین احتمال‌هایی مانند: وجود محموله‌ای در هواپیما به مقصد چین که برای آمریکا و اسرائیل از درجه اهمیت خاصی برخوردار بوده و سرنگونی این هواپیما به هر قیمتی در دستور کار بوده است.
ارتباط خلبان با انور ابراهیم، خودکشی خلبان، تماس یک زن با هویت جعلی با خلبان، وجود دو ایرانی در هواپیما و احتمال عملیات تروریستی، فساد اخلاقی کمک خلبان، فرود هواپیما در قندهار، جستجوی بی نتیجه دهها فروند هواپیما و ناو و احتمالهای اینچنینی تنها سرمایه‌گذاری برای خرید زمان بود و اطلاعات فریب و بمباران اطلاعاتی که هدفی جز منحرف کردن مسیر حقیقت نداشت.

سفر اوباما رئیس جمهوری آمریکا نیز که پس از تعطیلی دولت آمریکا به تاخیر افتاد اکنون زمان مناسبی برای حل مسائل منطقه و به طور کلی استراتژی مهار چین است چرا که چین در حال تقویت و نوسازی ارتش خلق چین و افزایش بودجه نظامی خویش است و آمریکا نیز جابجایی و تثبیت قدرت‌های نظامی در این منطقه جغرافیایی است و تقویت پایگاههای نظامی در مالزی، سنگاپور، فیلیپین و تایلند و حتی اجاره پایگاه «کام ران» در ویتنام را که مدتی در اختیار روس‌ها بوده است در دستور کار آنها است.

در سال 1997 مجله فورچون در شماره 500 خود مقاله‌ای را با عنوان : ” آنچه چین می داند و ما نمی دانیم : مطالعه موردی برای استراتژی مهار ” به قلم رابرت کاگان منتشر کرد. کاگان می‌نویسد:
 آمریکایی ها در پی آن هستند که چیزی شبیه تغییراتی که درعرصه داخلی و سیاست خارجی اتحاد جماهیر شوروی در اواخر دهه ۱۹۸۰  و در چارچوب استراتژی آمریکایی ها موسوم به  ”استراتژی ادغام از طریق مهار و فشار برای تغییر ” صورت گرفت را در قبال چین هم عملی کنند.
در سال 2011 نیز هیلاری کیلینتون در مجله سیاست خارجی، یادداشت کوتاهی تحت عنوان ، “قرن آمریکای اقیانوس آرام” منتشر کرد و به صراحت  می نویسد : اگرما در۱۰ سال آینده خواهان حفظ موقعیت رهبری خود و تضمین منافع و پیشبرد ارزش هایمان هستیم  باید هوشمندانه و نظام مند زمان و انرژی خود را سرمایه گذاری کنیم از این رو یکی از مهم ترین وظایف سیاستمداران  آمریکایی در دهه آینده افزایش سرمایه گذاری قابل ملاحظه  دیپلماتیک، اقتصادی، و راهبردی در منطقه آسیا و اقیانوس آرام خواهد بود.
توماس جی کریستنسن که با مقامات و تحلیلگران نظامی و سیاسی چین گفتگو می‌کرد عقیده دارد:“رهبران چین نگران آن هستند که در ایفای نقش خود به عنوان گالیور منطقه در سرزمین لیلی پوت ها یعنی آسیای جنوب شرقی دست وپایشان با طناب و میخ هایی که آمریکا در اختیار رهبران کشورهای منطقه  قرار می دهد بسته شود”.


حمایت آمریکا از «برسیه» در انتخابات مالزی و کمک مالی مستقیم به مخالفان دولت، دولت مالزی را نیز در تنگناهای سیاسی قرار داده و همسویی با آمریکا برای حل ادعای تقلب در انتخابات و سایر مشکلات سیاسی، دولت را ناچار به همراهی و همیاری با آمریکا کرده است.
در نهایت اینکه مهار چین در دستور کار آمریکا است و اگر مسائلی که منجر به تقویت چین و کاهش ضریب نفوذ آمریکا در منطقه شود مسلما آمریکا با آن برخورد خواهد کرد حتی اگر هواپیمایی باشد که حامل محموله‌ای متعلق به آمریکا برای انتقال به چین باشد.

اما در این بین گویا جان 239 مسافر جزء منافع هیچ کشوری نبوده.
ای دریغا ای دریغا ای دریغ
کانچنان ماهی نهان شد زیر میغ

توضیح: لینک روزنامه mirror  به لطف کمیته فیلترینگ! مسدود است. برای مطالعه اینگونه سایتها ترفندی را در پست بعد اشاره می‌کنم که بدون احتیاج به نرم افزار و یا V.P.N بتوان مطالب را مشاهده و مطالعه فرمایید.

ما بی‌عرضه‌ایم!

پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۰۳ ب.ظ

دارایی ثروت و به طور کلی ثروتمند بودن مذموم نیست و هر فردی ثروت را در حوزه‌ای خاص تعریف می‌کند. افرادی که از نظر علم و دانش ثروتمندند و دیگرانی که از جنبه اخلاق دارایی کلانی دارند و ثروتمندان حوزه دین. ثروتمندان گفتار و بیان، زیبایی چهره، مردم‌داری، ادب، خانواده دوستی، صداقت، پاکدامنی و هزاران ثروت دیگر و چه بسیار که تنها ثروت را در دارا بودن حسابهای بانکی کلان و خانه و ویلاهای آنچنانی و کارخانه و شرکت و ماشین‌های میلیاردی می‌دانند.

همه این ثروت‌ها در جای خود مفید و صاحبان آن درخور تحصین. اما چگونگی کسب این ثروت و چگونگی مصرف آن است که در نمودار ارزش‌های انسانی مهم و البته در حال فراموشی است. اینکه برای کسب ثروت پا بر روی انسانیت، اخلاق و دین گذاشت این ثروت، ثروتی واقعی نیست. اینکه ثروت را در کجا و در چه راهی صرف کرد از اهمیتی خاصی برخوردار است.

اینکه فرد ثروت مالی خود را از طریق: دزدی، خیانت، رشوه، فروش مواد مخدر، کلاهبرداری و شیوه‌های اینچنینی به دست آورد و در مسیر ضد انسانی، ضد اخلاقی و ضد دینی صرف کند؛ شیوه کسب آن و صرف آن بسیار ناپسند است. اما کسب مال و ثروت از طریق فعالیت‌های اقتصادی مفید و کاربردی باعث رشد فرد، خانواده و در نهایت جامعه می‌شود.

حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان در سخنانی که اگر صحت داشته باشد عنوان کرده:

بچه حزب‌اللهی باید پولدار باشد. اگر پول ندارید، عرضه ندارید! باید عرضه داشته باشید! (لینک)

حاج آقا مسئلتون!

اینکه جنابعالی پولدار شدن را مختص حزب‌الهی‌ها دانسته‌اید بماند چرا که خداوند حتی به آدم کشان و جانیان و دشمنان دین و قرآن و مخالفان خود خداوند هم روزی می‌دهد و خدا رو شکر که ما خدا نیستیم که اگر بودیم دخل همه آمده بود.

و بماند اینکه خود را در این دایره قرار داده‌اید و دیگرانی که مانند شما فکر نمی‌کنند را خارج از حوزه حزب‌الهی.(دوستان حوزه ارتباطات بحث تحلیل گفتمان را به خوبی می‌دانند.)

اینکه پول و ثروت داریم یا نداریم بحثی اقتصادی است و در حوزه تخصص اقتصاددانان. پول نتیجه فعالیت اقتصادی است؛ در کجای اقتصاد کنونی ما فعالیت اقتصادی رشد داشته که بتوان در آن زمینه سرمایه‌گذاری کرد؟ سرمایه‌گذاری نیاز به سرمایه دارد؛ جوان فوق لیسانس و دکترای این مملکت پس از تحصیلات خود چه سرمایه اقتصادی دارد که بتواند آن را از طریق اصولی افزایش دهد؟ بسیار خب! سرمایه ندارد به شغلی ورود کند.

کدام شغل؟ در کجا؟ با چه میزان درآمد ماهانه و چه میزان خرج ماهانه؟

به کشورهای غربی اشاره نمی‌کنم(چون از دیدگاه برخی آنها همه حرام‌خور، ربا خور، تن‌پرور، جاسوس و استعمارگر هستند!) بهتر است به همین کشور مالزی بپردازیم که پیش از انقلاب کشورشان هزینه خرید ملک برای سفارتخانه را نداشتند و ملک سفارت هدیه‌ای بود به دولت مالزی.

در این کشور اسلامی اگر شما در یک روز مثلا مبلغ 50 هزار رینگیت مالزی به حساب خود واریز کنید فردا پلیس جلوی در خانه شما حضور دارد. سوال: این پولی که دیروز به حساب خود واریز کردید از کجا آوردید؟

جواب: کار کردم

سوال: کار شما چیست؟

جواب: کارمند فلان اداره، شرکت، موسسه و غیره هستم

کارمندی که در ماه مبلغ معینی درآمد دارد کسب مبلغ بالایی در روز نشانی از دزدی، رشوه، پولشویی و تجارت کثیف است. مگر اینکه قانون مشخص کند برای مثال فروشندگان اتومبیل یا مشاوران املاک و مستغلات و شغل‌های اینچنینی که ورود و خروج پول در شغل آنها تا حدی مشخص است.

در کجای این مملکت اسلامی واریز پول به صورت میلیونی و میلیاردی مستلزم سوال است که از کجا آوردی؟ دانشجویی که تا چند سال پیش در یکی از شهرستانهای ایران بوده و در زمان دانشجویی در تهران در خوابگاه زندگی می‌کرده و اکنون به یمن ارتباط با افراد از ما بهتران! دارای شغل کارمندی شده؛ چگونه است طی مدت 5 سال در یکی از بهترین نقاط تهران صاحب آپارتمان شده؟

کار کرده؟ با حقوق کارمندی ماهی 600 هزار تومان؟ به نظر شما ایشان عرضه داشته؟

حاج آقا می‌شود لطف کنید برای ما که درک و شعور نداریم تعریف کنید: عرضه یعنی چه؟ چگونه می‌توان پولدار شد؟ با مدرک تخصصی فوق لیسانس و دکترا در کجا می‌توان شغل یافت؟ هیات علمی دانشگاهی که با نامه و سفارش فلان مدیر حذب نیرو می‌کند جایی برای سایرین هست؟

حاج آقا اطلاع دارید یافتن شغل شرافتمندانه با حداقل حقوق تبدیل به آرزوی بسیاری از جوانان شده؟ تا بحال دیده یا شنیده‌اید فرزند یکی از مدیران درجه دوم و سوم این مملکت در بر در دنبال کار بگردد؟

حاج آقا اطلاع دارید چه تعداد از جوانان این مملکت برای یافتن شغل در دریای‌های استرالیا غرق شدند؟ چه تعداد نخبگانی که پس از رفتارهای کوته‌بین و ناامیدی از داشتن یک زندگی متوسط مهاجرت کردند؟

اگر عرضه برای کسب مال و ثروت به معنای زیرپا گذاشتن چیزهایی است که به آن اعتقاد داریم، ما بی‌عرضه‌ایم.

اگر عرضه داشتن به معنای حرام‌خوری است، ما بی‌عرضه‌ایم.

اگر عرضه به مفهوم نادیده گرفتن حق و ناحق است، ما بی‌عرضه‌ایم.

اما....

اگر عرضه به معنای فعالیت اقتصادی مفید و شغل و افزایش سطح زندگی است؛ بفرمایید چگونه و کجا؟

طی 8 سال اقتصاد این مملکت به فنا رفت حالا دم از بی‌عرضه بودن ما می‌زنید؟ همان بهتر که این عرضه‌ها را شهرام جزایری‌ها و بابک زنجانی‌ها و خاوری‌ها داشتند.

جملات پایانی بدون شرح:

حضرت عیسی‌بن مریم (ع) فرمود: در مال سه ضرر نهفته است اول آنکه از غیر حلال کسب شود.

گفته شد: اگر از حلال بدست آید چه ضرری دارد؟ فرمود: اینکه در غیر حق مصرف شود.

گفته شد: اگر کسی در حق مصرف کند چه زیانی دارد؟ فرمود: حفظ و اصلاح آن صاحبش را از خدا غافل می‌کند.


مهاتما گاندی: هفت چیز بسیار خطرناک است:

1) ثروت، بدون زحمت

2) لذت، بدون وجدان

3) دانش، بدون شخصیت

4) تجارت، بدون اخلاق

5) علم، بدون انسانیت

6) عبادت، بدون ایثار

7) سیاست، بدون شرافت


و مانند همیشه سخنی از مولانا:
این سرا و باغ تو،زندان توست   ملک و مال تو بلای جان توست